بهمن NOPO

tanhavbiks

بهمن NOPO

tanhavbiks

گناه و ترک آن

 گناه و ترک آن  چرا انسانها با اینکه خدا را قبول دارند ومی پرستند پس چرا گناه می کنند؟

در پاسخ به این پرسش شما باید عرض شود که اولاً:معنای گناه، گناه به معنای «خلاف» است. و در اسلام هر گونه کاری که بر خلاف فرمان خداوند باشد، گناه است، گناه هر چند کوچک باشد، چون نافرمانی خداست، بزرگ است.(1) 

واژه‎های بیانگر گناه در قرآن و روایات:

در زبان قرآن و روایات، با واژه‎های مختلفی از گناه یاد شده است که هر کدام از بخشی از آثار شوم گناه پرده بر‎می‎دارد و بیانگر گوناگون بودن گناه است. از جمله واژه‎ها عبارتند از: ذنبْ، معصیت، إثم، سیئة، جرم، فسق، فساد، فجور، فاحشه، و...(2)

زمینه‎ها و عوامل پیدایش گناه یکی از موضوعات بسیار مهم، در بحث گناه‎شناسی، شناخت «زمینه‎های گناه» است. 

کسی که می‎خواهد گناه نکند، حتماً باید به زمینه‎های گناه توجه کند. وقتی آنها را شناخت به پیشگیری و درمان آن بپردازد. 

کمبود ویتامین‎های مختلف در بدن انسان را آمادة پذیرش میکروبها می‎کند به استقبال بیماریها می‎برد. و بیماریها را در وجود خود، پرورش و گسترش می‎دهد، قطعاً برای پیشگیری یا درمان بیماریها، باید کمبود ویتامین‎ها جبران گردد، تا زمینه پذیرش بیماریها و همچنین زمینه پرورش بیماریها از بین برود. بنابراین، در این راستا، باید «زمینه‎شناس و زمینه‎زدا» باشیم. فی المثل اگر در منزل چاه فاضلابی باشد که، زمینه‎ساز انواع پشه‎ها است و سمپاشی نیز بیهوده است، باید چاه را پر کرد.(3) 

در بررسی زمینه‎های گناه، می‎توان به زمینه‎های فرهنگی و تربیتی، خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی روانی و سیاسیاشاره کرد؛

 1* جهل و حماقت؛

 جهل و حماقت زمینه گناه را در انسان بوجود آورده و او را به سوی گناه می‎کشاند، جهل به خدا، جهل به هدف از آفرینش، جهل به نوامیس خلقت، جهل به آثار گناه و جهل به مصرف کردن انرژی در راه صحیح آن. مثلاً در برنامه دانش پزشکی، یک فرد جاهل و بی‎سواد، غذای آلوده به میکروب را بر اثر جهل به آن، به آسانی می‎خورد ولی یک دکتر میکروب‎شناس هرگز آن را نمی‎خورد، در دوران جاهلیت که گناهان گوناگون سراسر زندگی مردم را گرفته بود، بیشتر بر اثر جهل و حماقت بود. همین جهل و ناآگاهی است که متأسفانه امروزه، سبب شده تا دشمن با شبیخون فرهنگی بی‎رحمانه‎ای که به عقاید و افکار ما زده، بیشتر از همه، افکار جوانان ما را مورد هدف قرار دهد. و آنان را از هویت دینی و ملی خویش تهی سازد.(4)

2*حرام خواری؛

 یکی دیگر از عوامل مهم در وقوع جرم و گناه، لقمه حرام می‎باشد، وقتی به بزهکاران اطراف خود می‎نگریم، می‎بینیم که بعضی از آنها تحصیل کرده‎اند، و دارای شناخت‎های علمی و دینی هم هستند، اما با وجود این، گناهان عجیب و غریبی از آنان سر می‎زند، حتی از یک جاهل نیز گناهکارترند. اینان که با چراغ علم به سراغ کردارهای خلاف عقل و شرع می‎آیند کالاهای خود را گزینش‎تر می‎برند: 

             چو دزدی با چراغ آید            گزیده‎تر برد کالا 

از نظر علم و دین، مسلم است که همانگونه که غذا در جسم انسان، اثر دارد و موجب حفظ جسم و تقویت آن می‎گردد، در روح انسان نیز اثر دارد.(5)

3*خانواده؛

 یکی از پایگاههای قوی در تربیت انسان و تحویل دادن مردان بزرگ، همچنین یکی از عوامل فساد و تباهی فرزندان و یکی از عمده‎ترین عوامل ناهنجاری در جامعه، خانواده است. خانواده، کانون هنجار و ناهنجاری‎های فردی و اجتماعی است. از همین مرکز حیاتی و سرنوشت‎ساز است که بدی یا نیکی در سطح جامعه منتشر می‎شود. بنابراین زمینه‎های بد خانوادگی، نقش بسزائی برای سوق دادن انسان به سوی گناه دارد. چنانکه زمینه‎های نیک خانوادگی، اثر بسیار خوبی در اجتناب از گناه خواهد داشت.(6)

4*فقدان تربیت ؛

یکی از عوامل ناهنجاری انسان در جامعه، رشد مادی و فیزیکی به دور از رشد تربیتی است. توسعه نامتوازن در هر مجموعه‎ای، زشت و ملال انگیز است. مثلاً اگر در بدن انسان دست‎ها، بیش از پا یا انگشتان یک دست، بیش از انگشتان دست دیگر رشد کند، توازن و هماهنگی بدن را بهم می‎ریزد. و چهره‎ای نازیبا به نمایش می‎گذارد. فقدان تربیت در آدمی نیز چنین وضعیتی را جلوه‎گر می‎کند. یعنی رشد بدنی او کامل شده، اما عناصر تربیتی را در خود نگرفته است. چنین موجودی وقتی وارد اجتماع می‎شود، ناهمگون با جامعه است. لذا دست به اقداماتی می‎زند که از نظر اجتماعی بزه‎کار و نابهنجار و از لحاظ دینی معصیت و گناه محسوب می‎شود.

5* آلودگی محیط زندگی؛

 تمام عوامل خارجی که در اطراف موجود زنده، از آغاز انعقاد نطفه وجود دارد و بر رشد بدنی و روحی او تأثیر می‎گذارند محیط نامیده می‎شود. بدون تردید یکی از زمینه‎های گناه، محیط فاسد و ناپاک است. محیط از نظر کیفی و کمی دارای اقسامی است. مانند محیط مدرسه، خانه، اداره، روستا،‌ شهر، دانشگاه، و... که هر کدام به نحوی بر انسان تأثیر می‎گذارند. بنابراین محیط زندگی در انسان و فرزندان او اثر شگرفی دارد. لذا مسئولیتی بزرگ بر دوش پدران و مادران و حتی مربیان است تا با انتخاب محیطی خوب و سالم، با ناهنجاریها مبارزه کنند.(7)

6* دوستان ناباب؛ 

دوستی از مسایل ضروری زندگی انسان است که بر سرنوشت دنیا و آخرت او تأثیر می‎گذارد و نیک و بد کردارهای آدمی را رقم زده و جهت می‎دهد. گاهی دیده می‎شود که همه عوامل تربیتی برای یک فرد فراهم بوده اما دوستان ناباب، او را منحرف کرده و از هدایت و رشد بازداشته‎اند. از طرف دیگر نیز به تجربه ثابت شده که به دوستان عاقل و کاردان، بزه‎کارانی را از ورطه‎های سقوط و هلاکت نجات داده و به ساحل نجات رسانده‎اند. 

اساساً استعدادها و توانایی‎های آدمی در ارتباط صمیمی، صادقانه و دوستانه با دیگر افراد شکوفا می‎شود. پس ضرورت دوست داشتن و معاشرت از یک سوء و پرهیز از دوستان ناباب ما را بر آن می‎دارد تا در «آیین دوست‎یابی» دقت کنیم.(8)

7* فقدان بینش سیاسی - اجتماعی؛

 منظوز از فقدان بینش سیاسی - اجتماعی، آن است که انسان زمان خود و افراد آن را نشناسد و با چشم و گوش بسته به حیات طبیعی خویش ادامه دهد. این چنین شخصی احتمال فریب خوردنش توسط افراد حیله‎باز و شیّاد، بسیار زیاد است. چه بسا از همین راه خسارت‎های جبران ناپذیری بر وی و نیز اجتماع وارد آید.(9) 

8*تقلید کورکورانه تقلید؛

یعنی پیروی از افکار و اندیشه‎ها و یا کردارهای شخصی و اجتماعی فرد یا گروهی. این تقلید، گاه آگاهانه و از سر بینش است و گاه هم کورکورانه آنچه باعث ناهنجاری می‎شود، دنباله روی و پیروی کورکورانه و بی‎قید و شرط است. ما در جامعه افرادی را می‎بینیم که پوشش و گفتار و رفتارشان، متناسب با یک جامعه و فرهنگ اسلامی نیست بلکه الگوبرداری از فرهنگ غربی است. این چنین افرادی به این صورت تمردّهایی را علیه ارزش‎های حاکم بر روابط اجتماعی در جامعه اسلامی روا می‎دارند. 

بنابراین تقلید به معنای عدم استقلال، وابستگی ذلت‎بار به دیگران، و به دنبال آن، مُد پرستی و هرزه‎گرایی و زندگی پوچ و طفیلی، یکی از موضوعات زمینه‎ساز گناه می‎باشد.(10)

9* غفلت‎زدگی؛

 یکی از عوامل ناهنجاری و سرانجام، بزهکاری از دیدگاه قرآن و روایات اهل بیت ـ علیه‎السلام ـ غفلت است. این بیماری یکی از امراض مهم قلب و روان انسان است که سبب بیماریهای دیگر می‎شود چون هر نوع نابهنجاری و بزهکاری که از انسان سر می‎زند از اعضا و جوارح اوست. مثلاً گناه و نابهنجاری گاهی به وسیله دست بروز می‎کند و گاهی به سبب پا و یا زبان و یا چشم و گوش، در هر صورت همة این اعضا و جوارح به فرمان قلب اقدام به انجام کار خلاف می‎کنند که در دیدگاه دین، معصیت و نافرمانی خدا و از نظر جامعه‎شناسی ناهنجاری و بزهکاری است. 

آری، قلبی که از خدا بریده و به معاد نرسیده و از راهنمایی و روشنایی نور وحی استفاده نکرده باشدچنین قلبی، قلب غافل نام دارد، چون چنین قلبی در مقام فرماندهی اعضا و جوارح قرار دارد و منشأ انواع و اقسام علیه ارزش‎ها می‎گردد که از دیدگاه دین معصیت و نافرمانی خدا و در جامعه به عنوان ناهنجاری و بزه‎کاری شناخته می‎شود.(11) 

10*پیروی از هوی و هوس؛

 در درون انسان امیال و کشش‎هایی وجود دارد که آدمی را به تحریک وا می‎دارد و مبنای حرکت‎های فردی و اجتماعی را رقم می‎زند. برخی از این امیال، الهی‎اند و ریشة کردارهای نیک‎اند و بعضی هم شیطانی و از سر هوا و هوس و ریشه کردارهای زشت آن چه که به عنوان عامل ناهنجاری گناه شمرده می‎شود همین «نفس اماره» است. هر گاه که از هوا پرستی، سخنی به میان می‎آید منظور همین نفس است. 

هوا پرستی در واقع ثمرة تلخ غفلت‎زدگی و درست در مقابل خداپرستی است. به عبارت دیگر هواپرستی پذیرش نابخردانه حکومت نفس اماره و شیطان درون است.(12)

پس یکی از عوامل گناه ، هوس مداری بعضی از انسان‎هاست که امید است این دسته از انسا‎ن‎ها با بهره‎گیری از کلام نورانی وحی و مکتب حیات بخش اسلام، به بازسازی خویش بپردازند تا از این طریق چهره‎ واقعی جامعه اسلامی نمایان شده و به جامعه آرمانی خود که حاصل اعتقادات دینی ماست، برسیم. 

منابع برای مطالعه بیشتر؛

1.زمینه‎های فساد در جامعه، علی اکبر بابا‎زاده، انتشارات قدس، چاپ اول. 

2.معرفت نفس، دفتر اول، چاپ سوم، انتشارات علمی فرهنگی، 1372. 

3.فلسفه تعلیم و تربیت، دفتر همکاری موزه و دانشگاه، چاپ دوم، انتشارات سمت، بهار 1374.

امیرالمؤمنین (علیه السلام)فرمودند: 

«صافّوا الشیطان با لمجاهدةِ و أغلبوهُ بالمخالفةِ تزْکُو أنفسکم و تَعْلُوا عِندالله درجاتِکم»

«با شیطان به وسیله مجاهده، مصاف دهید و با مخالفت‎ فرمان‎هایش بر او غلبه یابید، نفس خود را پاکیزه کنید و درجات خود را نزد خداوند بالا ببرید».(13)

منابع:

(1) . گناه‎شناسی، محسن قرائتی، انتشارات پیام آزادی، چاپ: طلوع آزادی، چاپ اول، 1369، ص 14. 

(2) . همان، ص 18. 

(3) . گناه‎شناسی، محسن قرائتی، ص 24. 

(4) . گناه شناسی، محسن قرائتی، ص 35. 

(5) . گناه و ناهنجای، سید مجید حسنی، ناشر: دارالغدیر قم، چاپ اول، ص 61. 

(6) . گناه شناسی، محسن قرائتی، ص 55. 

(7) . گناه و ناهنجاری، سید مجید حسنی، ناشر: دارالغدیر قم، چاپ اول، ص 99. 

(8) . گناه و نابهنجاری، ص 117. 

(9) . همان ص 143. 

(10) . گناه شناسی، ص 65. 

(11) . گناه و ناهنجاری، ص 185. 

(12) . گناه و نابهنجاری، ص 213. 

(13) . شرح غررالحکم، ج4، ص 217.

 


 

 




نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.