بهمن NOPO

بهمن NOPO

tanhavbiks
بهمن NOPO

بهمن NOPO

tanhavbiks

کشف ارتباط اندازه انگشتان زنان با انتخاب شغل


کشف ارتباط اندازه انگشتان زنان با انتخاب شغل

مجموعهنوآوری و کشفیات علمی




کشف ارتباط اندازه انگشتان زنان با انتخاب شغل
نتایج یک پژوهش جدید نشان داد که انتخاب شغلی زنان با اندازه انگشتان آن‌ها مرتبط است.

 

محققان دانشگاه ملی تحقیقات در روسیه دریافتند، زنانی که انگشت اشاره آن‌ها از انگشت حلقه‌شان کوتاه‌تر است، بیشتر احتمال دارد که یک شغل سنتی مردانه مانند وکالت یا مدیریت صنعتی را انتخاب کنند. همچنین زنان دارای انگشت اشاره بلندتر ممکن است در کارهای زنانه‌تری مانند پرستاری یا معلم کودکان ابتدایی مشغول شوند.
نسبت انگشت که نسبت انگشت چهارم به انگشت دوم نامیده می‌شود، با میزان هورمون مردانه تستوسترون که جنین در رحم با آن مواجه است، مرتبط است؛ زنان با نسبت انگشت کوتاهتر بیش از افراد با نسبت انگشت بلندتر در معرض تستوسترون قرار دارند.


محققان در این پژوهش به بررسی داده‌های 1500 مرد و زن پرداختند که انگشتان آن‌ها با استفاده از کولیس دیجیتال اندازه‌گیری شده بود. آن‌ها دریافتند که تفاوت چشمگیر در اختلاف نسبت انگشتان تنها در زنان و بیشتر در دست چپ آن‌ها مشاهده می‌شود.
به گفته محققان، پیش از این مشخص شده بود زنانی که در دوره جنینی در معرض سطوح بالای تستوسترون قرار داشتند، اعتماد‌ به نفس، پرخاشگری و خطرپذیری بالاتری دارند؛ اما تاکنون تاثیر آن برای انتخاب شغل نامشخص باقی مانده بود.

پژوهش محققان دانشگاه آکسفورد نشان داد که نسبت انگشتان می‌تواند به پیش‌بینی وفاداری افراد کمک کند؛ بر این اساس، افرادی که اندازه انگشت حلقه آن‌ها مشابه انگشت اشاره باشد، وفادارتر از افراد دارای انگشت حلقه بلندتر هستند.
نتایج این پژوهش در مجله Personality and Individual Differences منتشر شده است.
منبع : isna.ir

 

ضربه فنی عروس 50کیلویی توسط داماد 200کیلویی


ضربه فنی عروس 50 کیلویی توسط داماد 200 کیلویی (عکس)

مجموعه : مطالب خواندنی و جالب 

ضربه فنی عروس 50 کیلویی توسط داماد 200 کیلویی (عکس) 


به گزارش ایران ناز: داماد 200 کیلویی اهل لانگ ایلند نیویورک در اولین تلاش خود در شب زفاف نامزد 50 کیلویی خود را ضربه فنی نمود.داماد سنگین وزن که نتوانست هیجانات خود را کنترل نماید در شب زفاف سر خانمش را به دیوار کوبید و سپس با بدن بی حال خانمش روبرو شد.

 

 

ضربه فنی عروس 50 کیلویی توسط داماد 200 کیلویی (عکس)

 

آقای گرگ کاسانوا می گوید خانمم را دیدم بی حال افتاده به او گفتم “جنی چرا ساکت شدی؟دیدم چیزی نمی گوید.با خودم احساس نمودم او را به قتل رسانده ام.سریعا او را به بیمارستان رساندم.

 

 

پزشکان پس از معالجه خانم جنی اظهار داشتند هیجانات و سنگینی وزن داماد موجب ضربه خوردن سر خانم به دیوار شده و بیهوش شده است.

ضربه فنی عروس 50 کیلویی توسط داماد 200 کیلویی (عکس)




توضیحات درباره ی آهن

یک سری توضیحات درباره ی آهن

شنبه 11 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:54 ب.ظ


درباره ی تاریخچه ی آهن . . .

آهن و تاریخچه ی آن 

بشر از دیر باز با آهن و فولاد و چدن که امروزه به عنوان پر مصرف ترین فلزات جهان می باشند آشنا بوده است استفاده از آلیاز های آهن در بناها حتی ب همیزان اندک و مجدود در بناهای قرون گذشته کمتر به چشم می خورد اما تنها از اوایل قرن هجدهم ب اپیشرفت صنعت استفاده از این فلز رو به فزونی گذاشته است  در ابتدا از آهن برای کارهای کوچک همچون تزیینات و یا کلاف بندی بناهای سنگی استفاده می شد اما به علت عدم توسعه صنایع تصفیه آهن استفاده از این فلز محدود بود تا اینکه در اواسط قرن هجدهم در انگلستان قدم های شایان توجهی در بهبود و پیشرفت صنعت آهن برداشته شد و اولین بناهایی که از آهن در ساخت و ساز آنها استفاده شد در اواخر قرن هجدهم ساخته شدند و این آغاز فصل نوینی در صنعت ساختمان سازی بود نحوه تولید آهن و استفاده آن در ساختمان تولید آهن در واقع تشکیل شده است از یک سری عملیات وابسته به هم تا رسیدن به تولید نهایی که در این روند آهن خام تولید و سپس تبدیل به فولاد مذاب و این فولاد ریخته گری شد و به ورق و تسمه و یا پروفیل تبدیگ یا اینکه توسط نورد سرد رولهای ورق فولادی را به تسمه و پروفیل تبدیل می کنند همچنین از سرباره  کوره ذوب آهن به عنوان موادی با ارزش برای تولید مصالح ساختمانی استفاده می شود که از آن جمله می توتن در تهیه سیمان مصالح عایق حرارتی مانند پشم سنگ را نام برد نقش کربی در آهن و انواع آن کربن موجود در آهن تاثیر بخوصوصی در ساختار مولکولی آهن گذاشته به نحوی که تغییر مقدار آن باعث می شود که اشکال مختلفی از آن به وجود بیاید و خواص فیزیکی متفاوتی داشته باشد برای شناخت بیشتر به بررسی انواع آن می پردازیم آهن نرم  این نوع آهن که در آن 2/0 % کربن وجود دارد در قدیم برای وسایل و قسمتهایی که باید کشش زیادی را تحمل  می کردند به کار می رفت این نوع آهن ها انعطاف پذیر بوده  و به همین خاطر در کارهای تزئینی از آن استفاده می شود و به علت دمای ذوب بالا جوشکاری یا ریخته گری با آن امکان پذیر نیست

 

لقب جنجالی دلقک به بهنوش بختیاری

لقب جنجالی دلقک به بهنوش بختیاری (متن)

مجموعه : مطالب خواندنی و جالب 

لقب جنجالی دلقک به بهنوش بختیاری (متن) 


جواب بهنوش بختیاری به کاربرانی که او را دلقک خطاب کردند ….

 

اخیراً بهنوش بختیاری در یک برنامه رادیویی گفت: «دوست دارم جامعه شناسی بخوانم تا مثلا بعد از توافق هسته‌ای سریع ذوق زده نشوم و به عواقب و آینده آن فکرکنم، مثلا درباره اینکه بعد از (ترکمنچای) چه اتفاقی افتاد!»در واکنش به این صحبت، علی­ اصغر شفیعیان فعال رسانه ای با انتشار یادداشتی در فیس بوک که در یک روزنامه نیز منتشر شده است با حمله به بختیاری با تیتر محاوره­‌ای «واسه نونه، واسه نونه!» وی را «دلقک» خوانده است.بهنوش بختیاری در واکنش به این یادداشت با انتشار شعر زیر در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشته است:

 

 

لقب جنجالی دلقک به بهنوش بختیاری (متن)

من اولین آدمی نیستم که در معرض قضاوت های نادرست و بی اخلاقی های رسانه ای..سیاسی..انگ زدن های ناجوانمردانه قرار میگیرم آخریشم نیستم..توضیحی دارم برای کسانی که صحبت های منو در مورد توافق هسته ای نه با گوش خود شنیدن و نه جایی مکتوب دیدن..خبرنگاری که نمیدونم با چه رویی امروز را که روزش هست میگذرونه..(هرچند که وجدان کیلویی چند وقتی پای فروش روزنامس..آبروی مثقال مثقال جمع شده آدم ها چه ارزشی داره..انگ بزن وبفروش.) درموردم نوشت که من توافق  هسته ای را با عهدنامه ترکمانچای مقایسه کردم که این از بیخ و بن بوی پستی و رذالت میدهد..

 

 

من مثل همه مردم از این که ممکنه با برداشتن تحریم دردها کمتر شود خوشحال شدم..اما واقعا نمیدونم این خوشحالی در مرور زمان چه میشود؟؟ نه گفتم دلواپسم و نه گفتم همه چیز درست پیش رفته..حالا این وسط عده ای هر انتقادی و در دسته بندی های سیاسی قرار میدن..و من واقعا نفهمیدم پس تکلیف آزادی بیان که انقدر ازش دم میزنن چیست؟؟مگه همه کسانی که رای دادن ویا نظرشونو گفتن دکترای علوم سیاسی دارن..که به من گفتن شما که دلقکی نظرت اندازه بقال وسلمونی (که این عزیزان هم جزو شریف ترین اقشار این کشورن)ارزش داره نظر نده..

 

 

چطور ممکنه شادی مردم برای منی که راهم رو تو شادیشون انتخاب کردم برام مهم نباشه..نون به نرخ روز خور واژه سنگینیه دوستان..من با مفهومش به خدا قسم آشنا نیستم..که اگر بلد بودم وارد این بحث نمیشدم و با محافظه کاری سکوت میکردم..اما من عادت دارم حرف حق بزنم..گفتن این که آرزویم جامعه شناسی خوندنه که با آگاهی تصمیم بگیرم..آیا توهین است؟؟یا گفتن جملاتی وقیحانه با ادبیاتی دلقک وار و سخیف..

 

 

دلم شکست که سخن پاک منو با بی رحمی و بی ادبی به سمت خودشون برگردوندن..و شناس و ناشناس شدن منتقد و هتاک و فحاش..با اخلاق وارد شوید تورو به مقدساتتون..امثال من که سال ها برای خندیدن مردم کار کردیم نیازی به محکم کردن جای پامون تو صدا و سیما نداریم..جای پای ما محکمه..چون با صبر و آبرو و شرافت و تلاش و سختی های زیاد کار کردیم و زندگی و جای پامونو خدا محکم میکنه..و جالبه که موقع خیریه ها..انجمن ها..سفیر تعیین کردن ها..رضایت از خانواده مقتول گرفتن ها…به بیمارستان ها رفتن ها..ما فرهیخته ایم و اینجور وقتا که من میگویم مطالعه و آگاهی برای تصمیم درست میشم دلقک..

 

 

من به نوبه خودم از بقال ها. سلمونی ها..و سایر اقشار زحمتکش این مملکت عذرخواهی میکنم که لفظ دلقک بهشون نسبت داده شد..روز خبرنگار بر کسانی مبارک که جانشون رو برای مردمشون دادن..نه اون هایی که از فرط دریوزگی به تهمت زدن میپردازن که نون بهشون برسه و تیراژ روزنامشون بره بالا..یاعلی

 

شعر های عاشقانه جدید

شعرهای عاشقانه جدید
 

  


خودمم باور نمی کنم


این سکوت و این هوا و این اتاق .. شب به شب به خاطرم میاردت

 

توی این خونه هنوزم یه نفر ..  نمیخواد باور کنه نداردت

 

نمیخواد باور کنه تو این اتاق .. دیگه ما با هم نفس نمیکشیم

 

زیر لب یه عمر میگه با خودش .. ما که از همدیگه دست نمیکشیم

 

به هوای روز برگشتن تو  .. سر هر راهی نشونه میکشه

 

با تمام جاده های رو زمین .. رد پاتو سمت خونه میکشه

 

من دارم هر روزمو بدون تو .. با تب یه خاطره سر میکنم

 

با خودم به جای تو حرف میزنم .. خودمو جای تو باور میکنم

 

توی این خونه به غیر از تو کسی .. دلشو با من یکی نمیکنه

 

من یه دیوونم که جز خیال تو .. کسی با من زندگی نمیکنه

 

تو سکوت بی هوای این اتاق .. شب به شب به خاطرم میارمت

 

خودمم باور نمی کنم ولی .. دیگه باورم شده ندارمت

 

نوشته شده در چهارشنبه 9 مهر ??9?ساعت ?:?0 ‎ق.ظ توسط محمود جرابی نظرات (2) |



  

شاید ندانی از تو دل کندن به سختی می شود



 


دلتنگ دیدارت شدم از خاطره چیزی بگو
در خاطرم رویای محسوس منی دل رابجو

چندی تو دوری می کنی چیزی بگو می دانمت

بنگر که محتاجم تو را ای رهگذر می خانمت

دایم صبوری می کنم تا کی توهستی رفتنی
حالا بگو بی من کجا ؟ داری تو هی لج می کنی؟

گاهی شبیهم می شوی طوری صبوری ساکتی
گاهی  برایم می نویسی یکی دو ساعتی

فصلی که می سازد برایم از دو چشمت خاطره
راهی برایم می شکافد از دو بال پنجره

در را که می بندی دلی به انتظارت می تپد
شاید ندانی از تو دل کندن به سختی می شود

 

نوشته شده در شنبه 5 مهر ??9?ساعت ?2:4? ‎ق.ظ توسط محمود جرابی نظرات (0) |



  

کاش نمیدیدمت کاش


 

حرف دلم تقدیم به فا....
روزی که دیدمت آرام خندیدم 
به خود گفتم:زندگی
زیبا بود...
آه...
... ولی افسوس او مرا هرگز ندید 
حتی پرپر شدنم را در جلوی پاهانش
روزی که رفت من هم رفتم
او به دوام و من به فنا
کاش هرگز او را نمیدیدم کاش
روزی که دیدمش دنیا آبی بود
زیبا بود
مثل خواب
مثل برف
مثل باران
ولی رفتنی...
اما حال دنیا سیاه است
مثل کابوس 
مثل سرما
مثل شب
ولی تا کی؟
کاش هرگز نمیدیدمت کاش

نوشته شده در یکشنبه ?4 اسفند ??90ساعت ?:29 ‎ق.ظ توسط محمود جرابی نظرات (41) |



  

ای نامت از دل و جان


ای نامت از دل و جان ، در همه جا به هر زبان جاری است
عطر پاک نفست ، سبز و رها از آسمان جاری است
نور یادت همه شب ، در دل ما چو کهکشان جاری است

تو نسیم خوش نفسی ، من کویر خار و خسم
گر به فریادم نرسی ، من چو مرغی در قفسم 
تو با منی اما من از خودم دورم 
چو قطره از دریا ، من از تو مهجورم

ای نامت از دل و جان ، در همه جا به هر زبان جاری است
عطر پاک نفست ، سبز و رها از آسمان جاری است
نور یادت همه شب ، در دل ما چو کهکشان جاری است

با یادت ای بهشت من ، آتش دوزخ کجاست 
عشق تو در سرشت من ، با دل و جان آشناست

با یادت ای بهشت من ، آتش دوزخ کجاست 
عشق تو در سرشت من ، با دل و جان آشناست
چگونه فریادت نزنم ، چرا دم از یادت نزنم در اوج تنهایی 
اگر زمین ویرانه شود ، جهان همه بیگانه شود ، تویی که با مایی

ای نامت از دل و جان ، در همه جا به هر زبان جاری است
عطر پاک نفست ، سبز و رها از آسمان جاری است
نور یادت همه شب ، در دل ما چو کهکشان جاری است

نوشته شده در دوشنبه ?0 بهمن ??90ساعت 9:?6 ‎ق.ظ توسط محمود جرابی نظرات (12) |



  

عاشق ترین مرد روی زمین


وقتی من پیشت میشینم 

عاشقترین مرد روی زمینم 

اینو میدونی که من 

بی تو میمیرم

آخه تمومه دنیامو تو اون

چشمای ناز تو میبینم

ولی باد اومدو هرچی که بود برد

اون روزای خوبمون چه زود مرد

حالا من بی تو تنهای تنهااااااام

ببین که چه خالیه دستاااام

تو ببیییییین

نیستی ببینی چقدر بیتو خرابه حالم 

بدون تو انگاری داره خراب میشه سرم 

تمومه عالم

نیستی ببینی چقدر بیتو خرابه حالم

بدون تو من واسه گریه کردن

100 بهوونه دااارم

نوشته شده در چهارشنبه 25 آبان ??90ساعت 2:04 ‎ب.ظ توسط محمود جرابی نظرات (10) |



  

آرزو دارم عاشق شوی


من پذیرفتم شکست خویش را

پندهای عقل دور اندیش را

من پذیرفتم که عشق افسانه است

این دل درد آشنا دیوانه است

می روم شاید فراموشت کنم

با فراموشی هم آغوشت کنم

می روم از رفتنم دل شاد باش

از عذاب دیدنم آزاد باش

گرچه تو تنهاتراز ما می روی

آرزو دارم ولی عاشق شوی

آرزو دارم بفهمی درد را

تلخی برخوردهای سرد را

نوشته شده در سه‌شنبه ?? امرداد ??90ساعت 5:27 ‎ب.ظ توسط محمود جرابی نظرات (8) |



  

هستی را باختیم


 باز دلم گرفته گریم اختیاری نیست

 

آخه جز گریه منو کاری نیست

 

یه عمری از محبت بی نصیبم ای خدا

 

آخه من غریبم ای خدا

 

کو خوبی کدوم مهر ما که چیزی ندیدیم

 

از این دنیای شیرین فقط سختی کشیدیم

 

کدوم بخت کدوم شانس ما که شانسی نداریم

 

هی پشت سر هم همش بد میاریم

 

ما خون جگر خوردیم سوختیم وساختیم

 

به جرم زنده بودن همه هستی را باختیم

نوشته شده در جمعه 7 امرداد ??90ساعت 2:?? ‎ق.ظ توسط محمود جرابی نظرات (8) |



  

یکی بود یکی نبود


یکی بود یکی نبود..

هرکی بود غریبه بود...

از دلم خبر نداشت..

که تورو از دلم ربود..

هرکی بود هرچی که داشت..

قد من عاشق نبود..

واسه چشمای سیات..

بخدا لایق نبود..

گول نگاشو خوردم و..

دلم رو بستم به چشاش..

دیوونه بودم مثله شمع..

یه عمری آب شدم به پاش..

بعد یه عمر آزگار..

عشق منو گذاشت کنار..

رفت پی یه عشق دیگه..

اونم سپرد به روزگار..ا

ز اولش هیچکی نبود..

هیچکی به دادم نرسید..

قصه من به سر رسید..

دلم به عشقش نرسید

نوشته شده در سه‌شنبه 2? تیر ??90ساعت 4:?6 ‎ب.ظ توسط محمود جرابی نظرات (11) |



  

امان


 شب گریه های زار امانم نمی دهد 

نفرین   روزگار   امانم   نمی  دهد



گفتم ز سوز دل بنویسم برای تو

چشمان اشکبار امانم نمی دهد



یکدم به چشم خسته من خواب ره نیافت

سودای     انتظار     امانم    نمی    دهد



هر صبح و شام زخم زبانها و طعنه ی

پنهان  و   آشکار   امانم    نمی  دهد



دلتنگ پرسه های غروب خزان شدم

افسوس... این بهار امانم نمی دهد



صد بار توبه کردم و صد ره شکستمش

چون نفس  نا بکار  امانم  نمی  دهد



گفتم ز یاد می برمش بعد از این ، ولی

این قلب بی قرار امانم نمی دهد

نوشته شده در پنجشنبه ?2 خرداد ??90ساعت ?:?4 ‎ب.ظ توسط محمود جرابی نظرات (9) |



  

دلم گرفته



ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته

 

 از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته

 

 یک سینه غرق مستی دارد هوای باران

 

از این خراب رسوا امشب دلم گرفته

 

امشب خیال دارم تا صبح گریه کردن

 

شرمنده‌ام خدایا امشب دلم گرفته

 

خون دل شکسته بر دیدگان تشنه

 

  باید شود هویدا امشب دلم گرفته

 

 ساقی عجب صفایی دارد پیاله تو

 

پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته

 

 گفتی خیال بس کن فرمایشت متین است

 

 فردا به چشم اما امشب دلم گرفته
 
 

نوشته شده در پنجشنبه 5 خرداد ??90ساعت ?:?? ‎ب.ظ توسط محمود جرابی نظرات (8) |



  

می بخشمت بخاطر . . . .



می بخشمت بخاطر ترانه های صادقم


بخاطر سخاوت قلب همیشه عاشقم


می بخشمت بخاطرتویی که خیلی بدشدی


پیش توگریه کردمُ رفتی نموندی کم شدی


می بخشمت اگه نشد یه روزی مال من باشی


ولی بازم ازت میخوا م گاهی بیاد من باشی


می بخشمت اگه که من خوب میدونم دلت میخواست


چشمای تو رازی بودن ولی غرور تو نخواست


می بخشمت بخاطر چشمایی که منتظرن


خاطره هایی که نشد ازتوخیال من برن


می بخشمت بخاطر فاصله های دم به دم


بیادشعری که نشد یه خطِ شم برات بگم


رفتیُ کاری ازدل خسته ی من برنمی یاد


بایدباهاش کنار بیام خدا برام بد نمی خواد


بااین که با نبودنت غصه گذاشتی رو دلم



امابدون هرجا باشی دوست دارم خیلی زیاد
 
 

نوشته شده در سه‌شنبه 27 اردیبهشت ??90ساعت 6:?4 ‎ب.ظ توسط محمود جرابی نظرات (4) |



  

عاشق تو هستم



واقعا دوستت دارم 


گرچه شاید گاهی 

چنین به نظر نرسد 


گاه شاید به نظررسد 

که عاشق تو نیستم 

گاه شاید به نظر رسد 

که حتی دوستت هم ندارم 

ولی درست در همین زمان هااست

که باید بیش از همیشه 

مرا درک کنی 

چون در همین زمان هاست 

که بیش از همیشه عاشق تو هستم 

ولی احساساتم جریحه دار شده است 

با این که نمی خواهم 

می بینم که نسبت به تو 

سرد و بی تفاوتم 

درست در همین زمان هاست که می بینم 

بیان احساساتم برایم خیلی دشوار می شود 

اغلب کرده تو ؛که احساسات مرا جریحه دار کرده است 

بسیار کوچک است 

ولی آن گاه که کسی را دوست داری 

آن سان که من تو را دوست داری 

هرکاهی ؛کوهی می شود 

و پیش از هر چیزی این به ذهنم می رسد 

که دوستم نداری 

خواهش می کنم با من صبور باش 

می خواهم با احساساتم 

صادق تر باشم 

و می کوشم که این چنین حساس نباشم 

ولی با این همه

فکر می کنم که باید کاملا اطمینان داشته باشی 

که همیشه 

از همه راههای ممکن 

عاشق تو هستم