نقد ریشه قتلهای ناموسی
قتلهای ناموسی را به هیچعنوان نمیتوان در دسته جنایتهای ناشی از بیماریهای روانی قرار داد. این قتلها به این دلیل است که قبح روابط جنسی کاهش یافته و در حال افزایش است.هرچند آمار دقیقی درباره روابط دختر و پسر در دست نیست اما باتوجه به وجود موانعی مانند وضعیت نامناسب اشتغال و نگرانی مسکن، برخی افراد به جای ازدواج به سوی روابط جنسی خارج از ازدواج تمایل پیدا کردهاند که چنین روابطی در مواردی به قتلهای ناموسی منتهی میشود.
در واقع، افراد با قتل ناموسی میخواهند با ریختن خون، آنچه را که «یک ننگ» میپندارند، پاک کنند. براساس تفکری که در بخشی از فرهنگ ایرانیان ریشه دوانده، مثلا اگر خواهری عملی انجام دهد که ننگ خانواده تلقی شود، برادر وی مجاز دانسته میشود برای پاککردن این ننگ، خواهرش را به قتل برساند.
در پروندهای که برادر، خواهرش را در استان فارس به قتل رساند، نکتهای که باید به آن توجه شود، عقوبتی است که شامل حال متهم شده، مجازات عملی که حکم آن ممکن است اعدام و حبس طولانیمدت باشد با رضایت اولیای دم به چهار سال کاهش یافته است. میتوان این اتفاق را نتیجه ابهامات قانونی دانست که همیشه اولیای دم با بخشش باعث تخفیف در مجازات میشوند.البته میتوان این موضوع را از دو جنبه مثبت و منفی مورد بررسی قرار داد، از این بابت که اولیای دم فرزند خود را به خاطر این بخشیدهاند که به دلیل تعصب خانوادگی این قتل را انجام داده است. همچنین خلأ قانونی موجود جنبه منفی ماجراست، اما این جنبه که اولیای دم به این باور رسیدهاند که قصاص تنها راه برخورد با قتل نیست جنبه مثبت این پرونده است، برای اینکه افراد به خود اجازه میدهند در مورد دیگران به این راحتی قضاوت کنند و دست به قتل بزنند ناشی از یک فرهنگ غلط در جامعه است و این برادر نیز براساس یک فرهنگ غلط و باور به غیرت چنین کاری را کرده است.
از طرفی جامعه به طرف تکنولوژی، تراکم جمعیت و مصرفی شدن پیش رفته و همه اینها به خاطر این است که نقش پول در جامعه تعیینکننده شده است، بنابراین این گونه رفتارها یک پیامد طبیعی است، چون برخی دختران به دلیل اقتصاد ناسالم به تنهایی نمیتوانند هزینه نیاز زندگی خود را برآورده کنند پس به سمت ارتباط با دیگران سوق پیدا میکنند که در مواردی ممکن است چنین سرانجامی در انتظار آنها باشد.از طرفی به خاطر اقتصاد ناسالم و پولهای بادآورده، افرادی هستند که به راحتی میتوانند ثروت خود را خرج شهوترانی کنند. در نهایت میتوان گفت برای بهبود چنین وضعی لازم است کار فرهنگی انجام شود تا جامعه به سوی تعقل و رفتار منطقی حرکت کند و افراد نیز سعی کنند با تعقل رفتار و مشکلات خود را با گفتوگو و درک موضوع حل کنند. تا زمانی که چنین کارهایی انجام نشود این دسته قتلها باز هم رخ میدهد.