بهمن NOPO

بهمن NOPO

tanhavbiks
بهمن NOPO

بهمن NOPO

tanhavbiks

هدف از آفرینش جهان هستی و به خصوص انسان چیست؟

 هدف از آفرینش جهان هستی و به خصوص انسان چیست؟ 

 فرض می کنیم شخصی دچار یک بیماری یا عارضه ای شده و اکسیژن به ریه هایش نمی رسد و در آستانه خفه شدن قرار دارد و دست و پا می زند و تقلا می کند؛ اگر در لحظه آخر و لحظه نا امیدی با کپسول اکسیژن یا هر وسیله دیگری به او اکسیژن رسانده شود و او را از خفگی نجات دهند؛ آیا در آن لحظه این سوال برایش پیش می آید که این اکسیژن را چه کسی و چگونه و یا به چه علتی یا با چه مکانیسمی برایم رساند؟!

مسلما تنها چیزی که به فکرش می رسد و حتی قبل از فکر کردن به آن عمل می کند !!! استفاده از اکسیژن و در نتیجه رسیدن به احساس راحتی و لذت رهایی از عذاب و درد خفگی می باشد.

در مثال دیگر فرد خسته و تشنه گمشده در بیابان خشک و بی آب را در نظر می گیریم که در آستانه هلاکت از تشنگی قرار دارد.در این حال شخصی مثلا با یک سیستم پیچیده پمپاژ آب، از چاه ۲۰۰ متری برایش آب سالم و خنک می رساند، ابداً در آن لحظه، فرد تشنه و در آستانه جان دادن سؤال از سیستم پمپاژ و نوع پمپ و قدرت موتور پمپ و ضریب زبری لوله و فرمول های محاسبه آب تخلیه شده و … نمی کند و فقط به نوشیدن آب گوارا و نجات از درد تشنگی اقدام می کند.

در مثال های فوق خفگی و تشنگی مصداقی از کمبود و نقص و رسیدن هوای سالم و رفع تشنگی مصداقی از کمال و رفع نقص می باشد . انسان نیز ذاتا از نقص عذاب می کشد و از کمال لذت می برد. ( البته لذت بردن از نوشیدن آب و … در واقع لذت نیست بلکه رفع درد و اَلَم می باشد و انسان گمان می کند که لذت می برد. لذات واقعی جای دیگری ست که فعلا محل بحثش نیست).

حال بر می گردیم به سوال خودمان “هدف از خلق جهان و انسان چیست؟“

آنچه مسلم است اینکه به هر حال ما خلق شدیم و خلق کننده ای داریم و اگر آن خالق را خوب بشناسیم، می فهمیم که او کاملترین  است و در آفریننده انسان و جهان و کهکشان ها و … با آن همه عظمتشان نقصی راه ندارد.(هدف آفریننده هر چه بوده باشد).    و اگر اندکی در وجود خودمان فکر کنیم متوجه می شویم که چقدر محتاج و ناقص هستیم.(خود سوال ایجاد شده نشانه توجه اندکی است به این امر هست).و از سوی دیگر نه تنها انسان بلکه کل خلقت چه بداند یا نداند به دنبال حرکت به سمت کامل شدن و رفع نواقص خود می باشد.

حال چنانچه ما نیز در جهت رفع عذاب نواقص خود در مسیر کمال حرکت نماییم و رفته رفته آنها را برطرف کنیم به جاهایی می رسیم و به لذاتی می رسیم وصف ناپذیر. لذاتی رسیدنی و چشیدنی، نه پرسیدنی و شنیدنی.

و در این صورت اغلب سوالات ایجاد شده کلاً حذف می شوند، یعنی با شکوفایی استعداد های خاص انسان و رفع موانع ، مطلب چنان روشن می گردد و تاریکی رفع می شود که گویی سوالی نبوده است.

مانند فردی که ۵۰۰ سال پیش زندگی می کرده و شما می خواستید برای او از نور لامپ و نورافکن و روشن شدن اتاق تاریک در شب ظلمانی مانند روز صحبت کنید. چه سوالاتی برای او ایجاد می شد؟لامپ چیست؟انرژی یعنی چه؟یرق کدام است؟سیم انتقال یعنی چه؟چگونه روشنایی از داخل یک طناب  آهنی به خانه می آید؟چگونه از سوختن مایع سیاه، نور سفید تولید می شود؟نیروگاه کجاست و چیست؟و …

جالب اینکه اگر شما بخواهید کنار دیوار خانه اش را برای گذاشتن تیر چراغ برق ،حفاری کنید ،و یا شاخه های درخت گردوی منزلش را برای عبور دادن سیم برق ، ببرید ؛شدیداً مقاومت می کند و شما را به بی تدبیری و ظلم متهم می کند.

ولی اگر دست این آقا را بگیرید و او را ببرید در یک اتاق تاریک و ترسناک و یک لحظه کلید برق را بزنید ، با روشن شدن آن اتاق ، تمام آن ابهامات و سوالات و مقاومت ها رفع می گردند و گویی سوالاتی نبوده است.و خودش در امر برق رسانی مشتاقانه کمک می کند. چون مطلب برایش روشن می گردد و خود نور را با تمام وجود حس و مشاهده می کند.

وسخن آخراینکه اگر با برخی بی حیایی ها و هوس ها در حرکت نظام آفرینش خلل ایجاد کنیم یا نظم آن را برهم زنیم،استعداد های موجود و نیز اندک احساس نقص موجود از بین می رود و انگیزه حرکت و جستجوی حقایق له می گردد و تاریکی و عذاب بیشتر میشود و بیشتر فشار می آورد.

و جالب تر اینکه بعد از آن عذابی بر انسان وارد می شود که از روی غفلت حتی احساس هم نمی شود. نظیر کسی که مبتلا به مرض بورگر و قانقاریا(۱) بوده و در اتاق عمل بیهوش افتاده و دست و پایش را قطعه قطعه می کنند و از بدنش جدا می نمایند ولی به جهت نداشتن حس به دلیل بیهوشی، اصلاً عذاب را نمی فهمد.یا نظیر بچه فلجی که در قنداق گرفتار شدید نقص فلج بودن است ولی به جهت محدودیت شناخت نیازهای زندگی آتی ،این کمبود را حس نمی کند و مشغول بازی با اسباب بازی کودکانه اش است.

آری بدترین عذاب این است که انسان عذاب نقص را نفهمد و در جهت رفع آن حرکت نکند.

خلاصه اینکه برای رسیدن به جواب سوالات و حذف خود به خودی برخی سوالات با روشن شدن و واضح گردیدن مطلب،بهتر است با تقویت حس کنجکاوی و علم پژوهی و با رفع موانع حرکت،در مسیر کمال قدم برداشته و به سوی لذت های حقیقی حرکت کنیم.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.