سلامت چیست؟
طبق آخرین تعریف سازمان بهداشت جهانى، سلامت عبارتاست از «رفاه کامل جسمى و روانى و اجتماعى؛ داشتن یک زندگى ازنظر اقتصادى و اجتماعى مثمر ثمر و نهتنها بیمار یا معلولنبودن است.» در مفهوم بومشناختى[۱] «سلامت، نشانۀ نبودن درد و ناراحتى و تطابق و تنظیم مستمر با محیطزیست بهمنظور اطمینان از بهترین عملکرد» است.
امروزه سلامت را موضوعى چندبعدى مىدانند؛ ابعاد جسمى، روانى، اجتماعى، روحى، عاطفى، شغلى، سیاسى، تغذیهاى، تشخیصى، درمانى، محیطزیست و...، با آنکه این ابعاد به هم مربوطاند؛ ولى هریک ویژگى خود را دارند.
سلامتى و عوامل مؤثر بر آن، هم در درون شخص وجود دارد و هم در جامعهاى که او در آن زندگى مىکند. از تعامل این عوامل، سلامتى ارتقا یا کاهش مىیابد. این عوامل عبارتاند از: وراثت، محیطزیست، شیوۀ زندگى، وضعیت اقتصادىاجتماعى، خدمات بهداشتى و... .
در تعاریف جدید، بهداشت «فرایندى است که افراد را قادر مىسازد تا بر سلامت خود نظارت کنند و آن را بهبود بخشند.» با انجام برخى مداخلات ازقبیل آموزش بهداشت، ایجاد تغییر در محیطزیست، مداخلههاى تغذیهاى، تغییر شیوۀ رفتار و زندگى مردم و امثال آن مىتوان سطح بهداشت جامعه را ارتقا داد.
سازمان بهداشت جهانى (WHO) تعریفى براى بیمارى ارائه نداده است؛ زیرا بیمارى شامل اشکال متعدد با دامنهاى از حالات بدون نشانۀ بالینى تا تظاهرات سخت جسمی است. ولى بهنظر مىرسد سادهترین تعریف بیمارى این است که «بیمارى، نقطۀ مقابل سلامتى است.» در تعاریف دیگر «بیمارى حالتى است که سلامت بدن کاهش یافته و از وضعیت سالم دور شده باشد و تغییر وضعیت بدن موجب قطع عملکرد و اعمال حیاتى شود.» بیمارى را تنظیم بد عملکرد اندامهاى انسانى دررابطهبا محیطزیست هم تعریف کردهاند.
سلامت و بیمارى بهدنبال هم قرار دارند و مرز مشخص و قاطعى بین آنها وجود ندارد. در طیف سلامت، پایینترین نقطه، «مرگ» و بالاترین نقطه، «سلامت مثبت» است.[۲]
نگرش طب سنتى بهمقولۀ سلامت و بیمارى و بهداشت
چنانچه در ادامه خواهید دید، نگرش طب سنتى به علم طب، در درجۀ اول نگرش پیشگیرانه و سپس درمانى است. طب سنتى با تقسیمبندى طب عملى به دو شاخۀ «حفظالصّحۀ» و «علمالعلاج»، جایگاه بهداشت را بر درمان مقدم دانسته و باتوجهبه همین نگرش، با دقت و توجه بسیار، تکتک مسائل مربوط به سلامت و بیمارى را زیر ذرهبین خود قرار داده و در حد بضاعت خود، به توضیح هریک پرداخته است. تعاریف برخى از پزشکان نامى طب سنتى دربارۀ سلامت و بیمارى از این قرار است:
ابنسینا: سلامت سرشت یا حالتى است که در آن اعمال بدن بهدرستى کار میکنند... و نقطۀ مقابل آن بیمارى است... دستور حفظالصحۀ (بهداشت) یعنى اینکه چگونه بدن را نگهداریم و نگذاریم خللى در تندرستى ایجاد شود... . دستورات بهداشتى کارى نیست که بدن را در برابر مرگ بیمه کند یا آن را از گزند بیرونى رهایى دهد یا طول عمر را چنان تأمین کند که آدمى آرزو دارد. بهداشت، پاسبان و نگهبان تن مىشود و مانع راهیافتن فساد به بدن مىگردد... پس بهداشت براى آن است که تن انسان را تا مرگ طبیعى برساند و از هنجارها و شرایط معمولی زندگی نگهدارى کند.
چغمینى:[۳] صحت بدن حالتى است که اعمال و اعضای بدن، سیر طبیعى خود را داشته باشد و مرض، حالتى است که اعمال و اعضای بدن در مسیر طبیعى نبوده و بىواسطه به افعال و اعضای بدن ضرر رسد.
سیداسماعیل جرجانى: تندرستى مطلق آن است که مزاج هر قسمتی از اندامها بهصورت یکسان معتدل باشد، اعتدال خاصی که برای هریک هست... و ترکیب اندامهاى مرکب همه صحیح و ظاهر فیزیکی آنها درست باشد.
پینوشت
.Ecologic[۱]
[۲]. «سلامت مثبت» یعنى عملکردن کامل بدن و مغز که عملاً چنین چیزى بهصورت بالفعل امکان ندارد. این همان موردى است که طب سنتى با عنوان «مزاج معتدل واقعى» از آن یاد مىکند. در مرحلۀ بعد «سلامتى خوب» قرار دارد که در طب سنتى با «مزاج معتدل فرضى» مشخص مىشود.
[۳]. از پزشکان نامى طب سنتى و نویسندۀ کتاب طبى «قانونچه» متوفى به سال ۷۴۵ ه.ق.