بهمن NOPO

بهمن NOPO

tanhavbiks
بهمن NOPO

بهمن NOPO

tanhavbiks

نحوه ورود مد به ایران

در سال 1321 زینت جهانشاه به همراه همسرش از سوئیس به ایران برگشت.
یک سال بعد، او خیاطخانه خود را در خیابان امیریه تأسیس کرد زینت جهانشاه می گوید:
طی سال ها خیاطی به این نتیجه رسیدم که مد سیر دورانی دارد، مثلاً خیلی از مدل های مجموعه من بعد از سال ها دوباره متداول شدندحتی از همان آغازین سال های دهه 20 خورشیدی که برای اولین بار حرف ازمد و سالن های مد بین زنان خانواده های اعیان تهرانی به میان آمد ، موضع غالب جامعه به این قضیه با دیده اکراه بود ؛ پس چندان غیرعادی نیست که اولین شوهای لباس روزگار ما هم به صورت کاملاً محدود و با تبلیغاتی اندک برگزار شود . کما این که پیش تر هم، سالن های مد و نمایش های زنده لباس ، به همین سبک بلکه بسیار بی صداتر و به قولی خزنده، کار خود را شروع کرده بودند !


به هر حال چند سالی است که این شوها به راه افتاده و حتی عصر یکی از آخرین روزهای بهمن ماه در سال گذشته ، سالنی در هتل همای تهران، پذیرای عده معدودی از اهالی شهر بود که به تماشای تجربه ای تازه یعنی همان نمایش مد آقایان نشستند.


شروع قصه 


در سال 1321 زینت جهانشاه به همراه همسرش از سوئیس به ایران برگشت. یک سال بعد، او خیاطخانه خود را در خیابان امیریه تأسیس کرد و با همراهی 5کارگر هر آن چه را که در طول سفرها و اقامتش در فرنگ آموخته بود به خانم های تهرانی عرضه کرد .

جهانشاه برای این که مشتریان علاوه بر آشنایی با طرز کار او، برای اولین بار مجموعه لباس و مد را بشناسند، خیاطخانه خود را با یک نمایش مد لباس افتتاح کرد. 


سال ها پیش از آن یعنی حدود 1931 میلادی، او که تا کلاس دوم متوسطه در دبیرستان ژاندارک تحصیل کرده بود، به همراه پدرش سرهنگ حبیب الله فرود سرپرست محصلان وزارت جنگ آن روزها ایران را به مقصد آلمان ترک کرد .


سرهنگ برای مأموریت به برلن رفت و دخترش را به مدرسه دخترانه لته فراین که یک آموزشگاه بین المللی معروف بود، سپرد . لته فراین جایی بود که دخترها با علم خانه داری تکمیلی، آشنا می شدند و علاوه بر آن باید چیزهایی را مثل تندنویسی و ماشین نویسی، هم یاد می گرفتند .


به مدت یک سال و نیم علوم قضائی، آشپزی ، پرنده شناسی، حیوان شناسی و حتی نحوه ذبح و تمیز کردن و پختن جانوران، خیاطی، لباسشویی، اتو و رفو ، وصله کردن لباس و ... هم در این مدرسه به زینت جوان تعلیم داده شد. بعد از آن او با یک افسر ازدواج کرده و برای اقامتی که دو سال و نیم طول کشید راهی برن پایتخت سوئیس شد. 


آنجا بود که زینت علاقه خود را به هنر خیاطی جدی تر از گذشته دنبال کرده و یک سال تمام را صرف یادگرفتن روش برش روی مانکن از یک خانم سوئیسی کرد. گرچه وابستگی نظامی شوهرش باعث شد آنها سوئیس را هم ترک کنند اما در عوض به شهری پاگذاشتند که یکی از مراکز اصلی صدور مد به تمام دنیا بوده و هنوز هم هست ؛ پاریس.


از بوتیک های پاریس تا خیاطخانه تهران 


زینت جهانشاه تخصص خیاطی خود را در پاریس گرفت. او چنان در کار خود ورزیده شد که لباس های رسمی خودش را هم می دوخت و با آن لباس ها در جمع آشنایان به زنی خوش پوش، معروف شد. 

پیش از آن که جنگ جهانی آغاز شده و او و خانواده اش به سوئیس برگردند، زینت خبردار شد که پیر بالمن طراح معروف سال های دور برای مادرش بوتیکی باز کرده و برای خیاطخانه های پاریس لباس طراحی میکند. 

البته بالمن آن روزها چندان شناخته شده و معروف نبود و آشنایی دخترک ایرانی با او به این خاطر بود که زینت از مشتریان مادر بالمن به حساب میآمد. 


جهانشاه از این مادر و فرزند هنرمند، خواست که مدتی در کنارشان با طرز برش و دوخت آنها آشنا شود. 

با این تقاضا موافقت شد و در مدت یک ماه این دختر ایرانی به رموز خیاطی مدرن وقت، همین طور طرز اداره یک بوتیک پی برد. 

همین قضایا به او کمک کرد تا یک سال پس از بازگشت به وطنش بتواند اولین بوتیک ایرانی را در تهران تأسیس کرده و نام خود را به عنوان اولین کسی که پای مد را به ایران باز کرد، در تاریخ ثبت کند. 


نمایشی که خیاطخانه او را معروف کرد 



با فرستادن کارت دعوت و پیغام و چند تلفن به خانم های معتبر ، زینت موفق شد پای حدود 15 نفر از زنان سرشناس شهر را به نمایش افتتاحیه خیاطخانه اش باز کند. بیشتر این خانم ها، از فرنگ رفته ها بودند و با نمایش مد لباس، آشنایی داشتند . 


در این مراسم 90 دست لباس زنانه مخصوص صبح، عصر و شب به نمایش گذاشته شد . معرفی لباس ها را هم خود جهانشاه برعهده داشت و موقع نمایش هر کدام، اسم و توضیحاتی درباره شان میداد. جالب است بدانید نام تمام این لباس های ایرانی از روی فصول سال یا گل ها انتخاب شده بود. هر چند که جنس پارچه هایشان مثل تمام پارچه های مصرفی آن سال ها، فرنگی بود و متری 20 تا 25 تومان، قیمت داشتند. 


مد لباس های طراحی شده توسط جهانشاه هم، بیشتر مطابق مد کریستین دیور بود. او در این باره می گوید:


دیور در آن موقع مد جدیدش را با دامن های بلند عرضه کرده بود و اغلب لباس ها دامن بلند، با ترکهای باریک بودند. مثلاً خانم صفیه فیروز که در برنامه حضور داشت چون تازه از پاریس به تهران آمده بود، لباسی به همین مدل به تن داشت.


البته این لباس ها نه تقلید از دیور، بلکه آمیزه ای از طرح های او و دید شخصی جهانشاه بود؛ پالتوها گشاد و آزاد بودند با آستین های سرخود گشاد و یقه های بسته. کت و دامن ها مناسب اعتقادات زنان ایرانی طراحی شده بود و پیراهن های شب به سبک دکولته ؛ و به جلوی این لباس ها قسمتی اضافه می شد که به تن بایستد !

در این لباس ها از مخمل استفاده شده و بازار لمه هم گرم بود .

کفش ها نوک گرد و بی پاشنه و باریک بودند. اما از پالتو پوست و کلاه در این مجموعه خبری نبود ؛ چرا که قیمت پوست گران بوده و در نتیجه امکان فروش وجود نداشت .

از طرف دیگر جهانشاه، کلاهدوز خوبی سراغ نداشت تا طرح هایش را به او بدهد و برای نمایش خود از آن کلاه ها استفاده کند، در عوض کیف های مدل موت که هر دو دست در داخل کیف قرار می گیرد به نمایش گذاشته شده بود و روی لباس های شب پولک و منجوق دوزی دیده می شد. 

این لباس ها بیشتر به رنگ سیاه و قهوه ای و قیمتشان به عنوان مثال برای پیراهن بعدازظهر 50 تومان و پالتوها 100 تومان بود . نمایش دو ساعت و نیم طول کشید و اتفاقاً نه تنها خانم های حاضر در مجلس، بلکه تمام آنها که وصف نمایش خیره کننده خیاطخانه جهانشاه را شنیده بودند ، استقبال زیادی از جادوی مد او کردند. 


مانکن های باحیا


مانکن هایی که باید لباس های این برنامه در تن آنها نمایش داده می شد از بین خانم ها و دختران دوست و آشنا انتخاب شده بودند.

خوشبختانه چون محیط خیاطخانه و این برنامه خاص کاملاً زنانه بود، از طرف خانواده این مانکن های آماتور و خودشان مخالفتی صورت نگرفت. اما به هر حال آموزش طرز راه رفتن ، ایستادن و نمایش لباس دردسرهای زیادی داشت. 


این دخترخانم ها بین 18 تا 25 سال سن داشتند و پرو و آماده کردن لباس هایشان 3 ماه طول کشید.

البته برخلاف تصور گیسوان مانکن ها ساده و بی آرایش بود، چون در آن زمان سلمانی رفتن و آرایش مثل امروز، امری عادی نبود. طفلی ها نه تنها بابت این مانکن شدن از زینت جهانشاه دستمزدی نگرفتند، بلکه تعدادی از لباس ها را هم خریدند و رفتند!


البته تخفیف مناسبی به آنها داده شد، ولی اجرت دوخت لباس در خیاطخانه برای دیگران به این شرح بود: لباس روز از 110 تا 150 تومان ، لباس شب بین 200 تا 250 تومان ، کت و دامن یا پالتو با روسری??? تومان. 



مد، زیبایی نمی آورد 



زمانی که من کار خیاطی را شروع کردم وسایل به حد کافی نبود. 12 سال از شروع کارم می گذشت که خانمی به نام آنتوانت که همکلاسم در دوران دبیرستان ژاندارک بود، دستگاهی به ایران آورد که قلاب کمر تهیه می کرد و منگنه می زد.

حتی کسی نبود که کمر درست کند و مجبور بودیم کمر لباس ها را خودمان با دردسر زیاد در خیاطخانه تهیه کنیم.


گفتنی های جهانشاه از شروع کار بوتیکش زیاد است. اما 10 سال پس از افتتاح خیاطخانه بود که او به فکر استفاده از طرح لباس های قدیمی در کار خود افتاد:


با الهام از لباس های موزه مردم شناسی، مانتویی طراحی کردم که شبیه ردای مردان قدیمی بود و آستین های راسته گشاد داشت. این مانتو با استقبال زیادی روبه رو شد. 

زینت جهانشاه عقیده جالبی در مورد مد و بازگشت آن در دوره های زمانی متوالی دارد. 

او می گوید: طی سال ها خیاطی به این نتیجه رسیدم که مد سیر دورانی دارد، مثلاً خیلی از مدل های مجموعه من بعد از سال ها دوباره متداول شدند. 

اما نظر یک لیدر مد و طراحی که به مردم خوراک پوشاکی ! می دهد، درباره پدیده مد چیست؟


جهانشاه می گوید:


شیک پوشی خیلی خوب است ولی نباید خیلی آلامد شد و دربست و چشم بسته از مد پیروی کرد. همیشه پیرو مد بودن، زیبایی نمی آورد بلکه رعایت اعتدال و شخصیت در لباس پوشیدن است که یک خانم را برازنده جلوه می دهد .

به اعتقاد من یکی از اصول شیک پوشی خانم ها، همان ساده پوشی و رعایت تعادل مد است.

آخر قصه 


زینت جهانشاه تا سال 1347 کار خیاطی را ادامه داد. در این مدت چندباری محل خیاطخانه اش را تغییر داد، تا این که بالاخره بعد از تولد دخترش زهراکم کم خود را بازنشسته کرد. 


او شروع کننده راهی بود که با تأسیس خیاطخانه های متعدد و رواج مد و مدگرایی در ایران، آرام آرام رشد کرده و حالا از مرز 60 سالگی هم گذشته است.

مد و حضورش در ایران 


واژه‌ مد واژه‌ای فرانسوی است و در زبان فرانسه به معنی طرز، اسلوب، عادت، شیوه، سلیقه، روش، رسم، و باب روز آمده است . Mode از ریشه لاتین Modus گرفته شده است.

این واژه پس از جنگ جهانی اول، به دنبال نفوذ تمدن غرب، وارد زبان فارسی شد. فرهنگ دهخدا مد را اینگونه تعریف می‌کند: لغتی فرانسوی به معنی روش و طریقه موقت که طبق ذوق و سلیقه اهل زمان، طرز زندگی و لباس پوشیدن و غیره... را تنظیم می‌کند. شیوه متداول و باب زمان در شئون زندگی اجتماعی را مد گویند. 


در زبان انگلیسی اصطلاح fashion برای مد به کار می‌رود و تقریبا همان تعاریفی که برای مد در زبان فارسی و فرانسه آورده ‌شد در ذیل واژه fashion نیز به کار می‌رود. روشی برای لباس پوشیدن، رفتارکردن، دکوراسیون یا یک علاقه که مد نظر قرار می‌گیرد.


دایـره‌المـعارف تطبـیقی علـوم اجـتماعی هم مـد را ایـنگـونه تـعریف می‌کند:


شیوه‌های نسبتا زودگذر کنش در آرایش شخصی یا طرز گفتار و بسیاری دیگر از رفتارها. تفاوت مد با رسم در آن است که خلاف رسم که دوام و دیرپایی ویژگی آن است، تازه‌تر محسوب می‌شود و تبعیت از آن بیشتر به خاطر تازگی آن است.


در جامعه‌شناسی، به رفتار جمعی نوظهوری که به قدر رسم اجتماعی تثبیت نشده باشد، مد اجتماعی می‌گویند. مد به عنوان پدیده‌ای اجتماعی مختص جامعه و فرهنگ خاصی نیست و پیدایش و افول مد، پنج مرحله ‌شامل آفرینش، معرفی مد، تبلیغ مد، تولید انبوه و تقاضای مد جدید را طی می‌کند. بهره‌برداری نظام سرمایه‌داری از رواج مد، منجر به تغییرات فرهنگی ـ اجتماعی در کشورهای مخاطب می‌گردد. علل گرایش زنان به مد از رویکردهای مختلفی قابل تبیین است. 


در دیدگاه روانشناسی نیاز انسان‌ها به خودنمایی و زیبایی زمینه مدگرایی را فراهم می‌سازد. بر مبنای دیدگاه جامعه‌شناختی، مقولاتی چون الگو و فرهنگ مصرف، سبک زندگی، رهبران مد و بدن‌آگاهی، در تبیین گرایش به مد مطرح می‌شود. بی‌تردید پدیده مد با طبقه اقتصادی ـ اجتماعی افراد، نقش رسانه‌های جمعی، فرآیند جهانی‌سازی و نظام سرمایه‌داری مرتبط است.

برجستگی مد در هویت‌بخشی به زنان و پارادوکس توجه به جسم و روح، زنان را با چالش‌های هویتی در ابعاد مختلف مواجه می‌سازد که نیازمند.


برخی رضا خان را بنیانگذار مدگرایی در ایران و تقلید از غرب می دانند و عده ای نیز معتقدند اولین محصلان ایرانی که در دوره قاجار برای تحصیل به اروپا سفر کردند، مد را به ایران آورده اند.



علی گرانمایه پور” درباره تاریخچه مد در ایران می گوید: 


تاریخچه مد در ایران به دربار قاجار ها می رسد. البته در آن زمان مد های اروپا به خصوص فرانسه فقط در دربار مشاهده می شد اما در دوره رضا خان تجدد و مدگرایی به مردم عادی هم تسری پیدا کرد و با ایجاد مغازه های خیابان جمهوری و شکل گیری طبقه متوسط ایرانی بحث مد داغ تر شد و هیپی گری اولین مدی بود که جوانان ایرانی از غرب اقتباس کردند.



از دوره کلاه شاپو، موی بریانتین زده و سبیل داگلاسی تا خط ریش سوزنی و ریش لنگری راه درازی در عرصه مد و عرضه کالاهای زیبایی، آرایشی و بهداشتی طی شده است.


براساس اطلاعات موجود در ایران، آقایان پیشگامان مدگرایی بوده اند، آنها که در دوران قاجار و سال های اولیه حکومت رضاخان مجال بیشتری برای استفاده از مدل های غربی و آراستن ظاهر خود داشتند، در سال های بعد کم کم عرصه را به خانم ها واگذار کردند.



رونق گرفتن تجارت فرا مرزی، افزایش تولید و خدمات، افزایش تقاضای مصرف کنندگان، به وجود آمدن رفاه نسبی در زندگی طبقه متوسط، انسان ها را به سوی ظاهر آراسته و توجه بیشتر به ظواهر زندگی سوق داد. 


در عصر ارتباطات و رسانه های برون مرزی، دنیای بی انتهای تبلیغات، چرخه تولید و مصرف را چنان گسترش داده است که به دنبال آن خیابان های تهران پر می شود از لباس های زرد، سبز، نارنجی و قرمز، کفش های هری پاتری، شلوارهای کوتاه، کرکره ای گت، مانتوهای آستین کوتاه، بلوزهای تنگ، موی تن تنی و تیفوسی، رنگ موهای فانتزی.

دکتر قرایی مقدم می گوید: 


مدگرایی بدون تفکر و منطق اشتباه است و مدگرایی احساسی و لجام گسیخته، هویت ما را از بین می برد.

وی جامعه ایرانی را مد گرا می داند و می گوید: 

در جامعه ما نمی توان مد را کنترل کرد، اما می توان با آموزش های علمی و رفتاری به جوانان یاد داد که این نوع مدگرایی، خود باختگی است. جوانان ما باید با هویت دینی وملی کشورشان آشنا شوند.

وی معتقد است: این آموزش باید از مدرسه و کتب درسی آغاز شود و با رسانه های جمعی ادامه پیدا کند.در حالی که در کتابهای درسی ما، هیچ صحبتی از هویت ملی و دینی ما نیست و این آموزش ها کمکی به خود اتکایی جوانان نمی کند.

گرانمایه پور نیز معتقد است: مد در بین اقشار کم درآمد، نوعی تقلید است که بیشتر نشانه احساس فقر و کمبود است.

اکثر مردم مد را بامدل های لباس، کفش وآرایش می شناسند. اما مد گاهی از دریچه دیگری خودنمایی می کند. 

با این حال می توان نتیجه گرفت که ایران جامعه است مد گرا که گاهی هم آنچنان دچار افراط در این زمینه می شود و جوانی که در این عرصه پا می گذارد به نوعی خود فراموشی فرهنگی و اصالتی می رسد.مد؛ نوآوری یا هنجارشکنی؟! 


پدیده مد از موضوعاتی است که همواره می تواند اقشار مختلف جامعه را به شکل های گوناگون تحت تاثیر خود قرار دهد.

البته نوع نگرش حکومت به این پدیده اجتماعی، می تواند نقش آن را در جامعه افزایش یا کاهش دهد. حکومت اسلامی بعد از انقلاب با اجرای یک سری برنامه های خاص اجتماعی توانست یک نوع نگرش را در جامعه انتشار داد و بدین طریق با ایجاد ممنوعیت ها و محدودیت های خاص آن زمان در جامعه و تنبیه متخلفین به اشکال گوناگون اقشار مختلف جامعه را به هماهنگی و تطابق با فرهنگ اسلامی و حکومت اسلامی بکشاند. 


اما به مرور زمان این روش تغییر پیدا می کند و پدیده مد و مدگرایی به الگوهای غیر اسلامی شاید بتوان گفت "غربی" در ایران در میان نسل نوجوان و جوان افزایش شدیدی یافت.


امروز گرایش نسل جوان کشور روز به روز به مدهای جدید لباس، مدل و رفتارهای تقلیدی گروه های موزیک رپ، تکنو، پاپ، راک و ... هنرمندان و ورزشکاران خارجی بخصوص از نوع غربی و آمریکائیش افزایش بیش از حد یافته است.


چنین گرایشاتی در گذشته بیشتر در جوانان مقیم بالای شهر (ثروتمند به لحاظ مالی) دیده می شد ولی امروز بین جوان و نوجوان بالا و پایین شهر در عرصه یک سری تمایلات و خواست های اجتماعی و آزادی های مدنی برای یک زندگی بهتر، راحت تر و آزادتر توافقی وجود دارد و آن ها در این سال های اخیر با ارتباط یکدیگر و تبادل امکانات، روابط گسترده با یکدیگر برقرار کرده اند. 


نسل سوم کشورمان با وسائلی چون ماهواره، اینترنت، نوار ویدئو، نوار کاست، پوسترها، لباس و شلوار لی با مارک های مختلف، به شدت تحت تاثیر تغییرات و شرایط جهانی شدن قرار گرفته اند و به اشکال گوناگون از خود عکس العمل نشان می دهند و چنان که می بینیم


مد در زندگی آن ها نقش مهم و اساسی بازی می کند، مراجعه به کانال های موسیقی چون MTV و TMF و ... از طریق آنتن های ماهواره ای به شدت در نسل جوان کشور رایج است. 


بسیار دیده شده که یک جوان کارگر با درآمد روزانه سه الی چهار هزار تومانی، برای خود پیراهن یا شلواری با مارک خارجی را با قیمت 25 هزار تومان می خرد تا بلکه بدین طریق خود را با شرلیط دیگر جوانان وفق دهد و در واقع یک هفته حقوق ش را بابت آن پیراهن یا شلوار پرداخت کرده است. 


نسل سوم کشور لباس هایی با نوشته ها و مارک های معروف را می پوشند تا بلکه بدین طریق با این نوع پوشش بتوانند خود را با شرایط موجود وفق دهند که در واقع آن را نوعی تجدد خواهی و نوگرایی به حساب می آورد. 

این روش ها و برخوردها به عبارتی نوعی دفاع از حقوق انسانی و انتخاب فردی جوانان در جامعه و اجتماع است و ازاین زاویه برای آنها نوعی ترقی به حساب می آید. که باید مورد توجه دولتمردان و روان شناسان و جامعه شناسان قرار گیرد. 


تاریخچه لباس ملی در ایران 


بر اساس آنچه که در دانش نامه ایرانیکا درباره پوشاک ایرانیان در دوره پهلوی نوشته شده است، پوشاک ایرانی ها طی سال های اولیه سلسله پهلوی، به طور کلی شبیه پوشاک دوره قاجار بودکه اختلافات میان اقوام، روستاها، مناطق و نیز طبقات اجتماعی را منعکس می کرد. 

در اواخر قرن نوزدهم میلادی تلاش های زیادی برای تغییر پوشش از سوی حکومت صورت گرفت. 

مخصوصا پس از انقلاب مشروطه که بسیاری از مردان به خارج سفر کرده بودند پوشش اروپایی و پوشیدن کت و شلوار، پاپیون و کراوات را پذیرا شدند. در 29 بهمن 1301 مجلس لایحه ای را تصویب کرد که همه کارکنان خدمات شهری، اعضای کابینه و نمایندگان مجلس را ملزم به پوشیدن پوشاک دوخت ایران در طول ساعات کار می کرد. این دستورالعمل در اول میزان 1302 بنا بر حکم وزیر جنگ، سردار سپه شامل پرسنل نظامی نیز شد. 


در 4 مهر 1307کابینه مقرر کرد که تمام مردهای ایرانی به طور یکدست و به سبک غربی لباس بپوشند. تن پوش های بیرونی سنتی مانند شال ها، قباها، سرداری ها و لباده ها، با کت جایگزین شد. شلوارهایی که به طور سنتی از پارچه سیاه جناغی یا مشابه آن دوخته می شد با شلوار و کمربند غربی جایگزین شدند.

تمام کارمندان دولت و دانش آموزان پسر، کلاه های لبه دار استوانه ای معروف به کلاه پهلوی را به جای کلاه های خز مرسوم و کلاه های بیضوی به سر کردند.

فقط روحانیون، شامل استادان مدارس، طلاب دینی و زعمای سایر مذاهب به رسمیت شناخته شده از این حکم که در روز اول فروردین 1308 در شهرها و یک سال بعد در دهات و مناطق روستایی اجرا شد، معاف بودند. 


در خرداد تا تیر 1313 پهلوی اول از ترکیه دیدن کرد و در آنجا عمیقاً تحت تاثیر برنامه های کمال آتاترک برای مدرنیزه کردن قرار گرفت. 

او مصمم شد که ایرانی ها هم چون اروپایی ها لباس بپوشند. او در ترکیه دستوری خطاب به نخست وزیر وقت صادر کرد که مقرر می داشت از آن پس تمام کارگران ایرانی کلاه های لبه دار به سبک اروپایی بر سر بگذارند و توجیه او این بود که لبه پهن کلاه، کارگرانی را که در هوای آزاد کار می کردند و از آفتاب سوختگی حفظ می کند.

در 16 تیر 1334 حکم کابینه، به سر گذاشتن این کلاه را برای تمام مردان اجباری ساخت و به این ترتیب جای کلاه پهلوی را گرفت. این دستور که به شدت اعمال می شد مقاومت های زیادی را خصوصاً در استان ها برانگیخت. 


در یک واقعه مشهور، گروهی از مسلمانان ره رهبری روحانی صریح اللهجه ای به نام شیخ تقی بهلول در مسجد گوهر شاد مشهد بست نشستند که در آنجا مورد حمله نیروهای امنیتی قرار گرفته و تعدادی از مردم کشته شدند. 


لباس زنان ایرانی 


پیش از واقعه گوهر شاد، پهلوی اول شخصاً برای تغییر لباس زنان الزام و اجباری اعلام نکرده بود. بعضی اعضای دربار که در خارج تحصیل کرده بودند با منسوخ کردن کامل حجاب موافق بوده و بر حضور زنان در فعالیت های اجتماعی تاکید داشتند. یکی از حامیان چنین دیدگاهی، وزیر وقت دربار، عبدالحسین تیمورتاش بود که در جلسه کابینه در سال 1312 واردات کلاه زنانه از خارج را قانون ی کرد. 


سرانجام در سال 1314 پهلوی اول، دستور به کشف حجاب داد. وی نخستین حکمران منطقه بود که چنین کاری را انجام می داد. آتاترک حجاب را ممنوع نکرده بود. 


این عمل نیز با مقاومت و اعمال زور روبرو شد. اکثریت قریب به اتفاق زنان ایرانی به گونه ای تربیت شده بودند که حجاب را واجب تر می دانستند و معتقد بودند آشکار ساختن سر و گردن گناه است. وانگهی، مردان ایرانی کنار نهادن حجاب را آشکارا نشان بی عفتی می دانستند. 

از طرفی فشار پلیس اجتناب ناپذیر بود. آنها زنان را کتک می زدند، چادرها و روسری هایشان را کشیده و پاره می کردند و حتی خانه هایشان را به زور می گشتند. هر چند رفته رفته مقاومت مردم بر زور حکومت فایق آمد، اما سه تا چهار سال آخر سلطنت پهلوی اول، زن ها با لباس های بلند ساده، جوراب های کلفت و کلاه های حصیری لبه پهن، در اجتماع ظاهر می شدند. 

در برخی روستاها و شهرهای کوچک، زنان دیگر خانه هایشان را ترک نکردند، تا آنکه رضا خان در شهریور 1320 مجبور به کناره گیری شد. در دوران پهلوی دوم نیز بی حجابی و تقلید از مدهای غربی میان گروهی از مردم ایران رواج داشت. تا آنکه در سال 1357 و با پیروزی انقلاب اسلامی، بی حجابی برای زنان ممنوع و پوشیدن لباس های ساده تر از آنچه مد غرب بود برای مردان به عنوان ارزش شناخته شد. 



امروزه پس از گذشت حدود ربع قرن از انقلاب اسلامی در ایران و رواج تکنولوژی ارتباطات و راه یافتن امواج ماهواره ای به منازل برخی ایرانیان (آمارهای رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نشان دهنده استفاده هر چند غیر مجاز برخی خانواده ها از دستگاه های گیرنده امواج ماهواره ای است) به نظر می رسد، دوباره آهنگ پیروی از مدهای غربی مخصوصاً میان جوانان پایتخت روندی صعودی یافته است. 


به طوری که مسئولان به فکر طرح لباس ملی افتادند اما اینکه نتیجه این طرح چه خواهد شد و چگونه از بوته آزمایش بیرون می آید مسئله ای است که نیاز به گذشت زمان دارد. 
ادامه مطلب ...