مخفی کاری ...

امروز مرخصی تشریف داشتم ، البته برای هر 3 روز آخر هفته نوشته بودم ولی همین یک روز را تائید کردند !! دیروز سرپایی خریدهای مربوط به نورمخفی های آپارتمان را انجام داده بودم و وقرار بود امروز دو نفر بیایند و کار را تمام بکنیم ولی نیامدند و کار برای چهارشنبه ماند !!

===

پریشب با دوستان بودیم و دوری زدیم ، سری به یک آنتیک فروشی زدند و چند تا جا شمعی نگاه کردند تا آنها نگاه بکنند من سه تا پسند کرده بودم !! یک مجسمه چوبی گربه هم بود که مرا یاد خجه بانو می انداخت و دوست داشتم بگیرم و ببرم در اتاقم ( در کارخانه !! ) بگذارم !! ولی فروشنده اول ناز کرد که سری هستند و تکی اش را نمی دهد و وقتی رتضی شد بدهم من نگرفتم و فقط به گرفتن یک عکس بسنده کردم تا بداند ناز را حدودی است که اگر از آن بگذرد نیاز از آن مرتفع شود !!

===

امروز ...

===

دیشب ...

===

.

5+ فولادی>95

ایران بازی را به عراق و جام جهانی را به بقیه واگذار کرد !!

 حرکت انتحاری فولادی ، که بیشتر یک دهن کجی به کسانی بود که می دانستند چیزی نیست و به احترام مربی جیک شان درنیامده بود تا بعدا متهم نشوند !! و شاید اعتراضی بود به رفتاری که نظام وظیفه با او کرده بود !! ، نه تنها به ضرر عراق تمام نشد بلکه با حذف نامعقول خودش به ضرر تیم ایران تمام شد و استرس را تا آخر بازی به اردوی ملی پوشان آورد و عراق پله به پله در کنار ایران بازی کرد تا اشتباه آخر را هم بازیکنان ایران انجام بدهند و حرف و حدیثی نمانده باشد ...

* بعد از یک مدت طولانی نشستم برای تماشای بازی تیم ملی و آنهم با شکست تمام شد!!

** قبل از بازی در نظرسنجی ، مردم وطن دوست و احساساتی 95% برد را برای ایران و 5% برای عراق حدس زده بودند !!!

 

( پست مانده در گلوی وبلاگ از دیروز !! )

 

بسوی سوسانو ...

چند سالی می شود که رفتن به رودبار و تماشای گل های زیبای " سوسن چلچراغی " در برنامه ی سالیانه گنجانده می شود ولی بدلایلی اجرا نمی شود ، این بار دوستم که مقیم رشت شده است مرا دعوت کرد تا قبل از رسیدن ماه رمضان یک سری به رشت بزنم و باهم برویم این سوسانو را از نزدیک ببینیم ؛ اصلا ارزش داشته که بخاطرش جومونگ اینهمه سختی کشیده !؟!؟

 

 

به قرار نوشته ها ، یکی از زیباترین گلهای ایران ، " سوسن چلچراغی " است . که در منطقه داماش گیلان ، حوالی نیمه خرداد تا اواخر تیرماه ، گل به جهان می گشاید ، ویکی نوشت از وجود همتای این گل در منطقه لنکران جمهوری آذربایجان نوشته بود !!

دیشب دعوت شدم و امروز تا لِنگِ ظهر ، لَنگِ تصمیم بودم و بالاخره مجوز مرخصی برایم صادر شد و زنگ زدم به دوستم تا خودش کار بلیط مرا راه بیاندازد ، هر چه باشد زیاد در این مسیر تردد دارد و میزبانِ مهمانِ ننری مثل من بودن ازاین مکافات ها هم دارد !!

امروز ساعت 21 برای رشت بلیط دارم و بامید خدا راهی خواهم شد ...

شاید هم دورادور یا نزدیکانزدیک یک سری هم به درفک زدم ، جایتان را با خوردن یک چای سبز ، سبز خواهم کرد !!

 

روزهای خودسانسوری ...

 این روزها دلایل زیادی برای ننوشتن وجود دارد و یکی از آنها مشکلی است که کامپیوتر گرامی و شاید بهتر است بگویم مرورگر گرامی با صفحه بارگذاری وبلاگ دارد ... صفحه را جوری باز می کند که رفع تکلیف بشود والا به درد نمیخورد ... مثل حضور خیلی ها در صحنه زندگی ، در صحنه ی کار و خیلی صحنه های دیگر !!!

 سانسور چیز خوبی است یا نه به ما ربط ندارد !! همینکه هست و به بودن خود ادامه می دهد نشان دهنده این است که فلسفه ی وجودی دارد !! حالا به نفع باشد خوب است و به ضرر باشد بد است !؟ سانسور از بالا به پائین یا از پائین به بالا فرقی ندارد ، نیاز امروز است و پشتوانه فردا !!

چند روزی است که مسایل مختلف روزمره بطرز عجیبی با موارد بودار عجین شده اند و ابرهای غرض و مرض اطرافم را گرفته اند !! قدیم ها گفته اند : " چون غرض آمد خودسانسوری کن !! " برای همین این روزها بیشتر با خودم حرف می زنم و احساس خرید یک ضبط از نوع خبرنگاری خوب به مرز جیبهایم رسیده است و مجوز خرید هم صادر شده است ، می خواهم گاهی بنشینم و حرفهایم را برای خودم ضبط بکنم و بعد گوش بدهم ببینم واقعا اشکال از زبان من است یا گوش دیگران که با افکار من مشکل دارند !!!

سایت جناب عزرائیل !!

 

در کامنتدانی یکی از دوستان زحمت کشیده و آدرس وبسایت جناب عزرائیل را برایم گذاشته بودند با این توصیه که بروید نام و سال تولدتان را وارد کنید و زمان مرگ و چگونگی اش را دریافت بکنید !!

 

 

برای خود من چگونگی مرگ از زمان مرگ مهمتر بود !!

 

پ ن : ماکیاولی گفته بود : " دشمنانت را بکش ، اگر توانستی دوستانت را هم !! "