بهمن NOPO

بهمن NOPO

tanhavbiks
بهمن NOPO

بهمن NOPO

tanhavbiks

رازموفقیت رابینز

آنتونی رابینز پسر ۱۷ ساله ایست که در آرزوی رشد و پیشرفت به هر کاری دست میزند و هر راه به ظاهر دشواری را امتحان میکند.روزی تونی داشت به مردی کمک میکرد که می خواست به قصر تازه سازش نقل مکان کند. تونی کنجکاو شده بود. از مرد پرسید که چگونه توانسته این همه پول به دست آورد و سه خانه مجلل برای خود بسازد. آن مرد برای تونی شرح داد که در گذشته وضع بسیار بدی داشته تا اینکه روزی در سمینار جیم ران شرکت  کرده است.

در دهه ۱۹۷۰ جیم ران یکی از سخنوران معروف و محبوب بود. کلمات جیم ران آن مرد را تشویق کرد که تغییرات عظیمی در زندگیش پدید آورد. تونی مجذوب داستان زندگی آن مرد شد و دلش میخواست راجع به جیم ران بیشتر بداند.او در یک خانواده فقیر زندگی میکرد. از اولین شغل هایش سرایداری بود ودر محیطی با حد اقل امکانات رشد کرده بود.و پدر مادرش از هم جدا شده بودند.

فقط یک معجزه میتوانست وضعیت زندگی او را تغییر دهد و او را به یک فرد موفق، نظیر آن مرد تبدیل کند.  از مرد پرسید برای شرکت در سمینار جیم ران چه میزان هزینه باید بپردازد و از پاسخ آن مرد شوکه شد: " خدای من ۳۵ دلار؟؟؟!!! آن هم فقط برای یک شب؟! حالا میفهمم این مرد چرا اینقدر ثروتمند است."

اما تونی تصمیم گرفته بود در یکی از سمینار های جیم ران شرکت کند. کل پس انداز او ۴۰ دلار بود میخواست با آن برای دوست دخترش هدیه بخرد. با خودش فکر کرد که احتمالا  جیم ران بیشتر از آن دختر بر زندگیش تاثیر خواهد گذاشت. از اینرو ۳۵ دلار از آن پول را داد ودر سمینار جیم ران شرکت کرد.

در آنجا حرف هایی شنید راجع به : بالا بردن سطح توقع ،اندیشیدن و رفتار مثبت، تعیین و رسیدن به اهداف. اینها حرفهایی بودند که تونی بسیار در کتاب ها خوانده بود اما این بار جیم ران بر باورهای تونی تاثیر گذاشته بود.هنگامی که سمینار را ترک میکرد چنان روحیه قوی و بالایی به او دست داده بود که فکر میکرد باید یک کار معنی دار انجام دهد. کاری بزرگ و باور نکردنی!وقتی به خانه برگشت در مورد تصمیماتش با مادرش حرف زد و مادرش با تمسخر گفت: " اگر جلوی دیگران این حرفها را بزنی آبرویت میرود. این یارو جیم ران باد به کلت انداخته ! تو هنوز وارد زندگی نشدی و آن روی سکه را ندیدی!"

او در مسیر رسیدن به اهدافش قرار گرفت و کار های مختلفی را از قبیل فروش روزنامه و مجله و سی دی در پیش گرفت تا اینکه  برای بار دوم در سمینار جیم ران شرکت کرد اما اینبار قصد داشت از او تقاضای کار کند در زمان تنفس سراغ جیم ران رفت و گفت:"شما زندگی مرا تغییر دادید. میخواهم برای شما کار کنم."

او تونی را از سرش باز کرد و گفت که برای کار باید به یکی از مدیرانش مراجعه کند.تونی به سراغ یکی از مدیران فروش رفت و شرح ماجرا را بازگو کرد.  آن مدیر گفت :" بسیار خوب میتوانی برای ما کار کنی اما ابتدا باید یک نمونه از تمام محصولات ما خریداری کنی."

تونی گفت:" باشه بعدا میخرم."

مدیر فروش گفت:"نه. تا وقتی همه را از ما نخریده ای نمی توانی برای ما کار کنی."

تونی پرسید که میتواند از شرکت وام بگیرد یا نه و او گفت :"نه . ما که بانک نیستیم!!!"

تونی عصبانی شد و فکر کرد که میخواهند پولش را از چنگش درر بیاورند.ولی بعد از کمی فکر کردن ، فهمید که باید راهی وجود داشته باشد.

 چاره این بود که باید پول را قرض کندتا بتواند به استخدام جیم ران در بیاید.به سراغ تمام بانک ها رفت. یکی پس از دیگری.همه آنها دست رد به سینه اش زدند. اما او هیچگاه تسلیم نشد.او مصر بود که از جایی قرض کند زیرا این به آینده شغلی او بستگی داشت. در سومین مراجعه اش به یکی از بانکها ، یکی از کارمندان بانک به او گفت که اگر بانک با درخواست وام موافقت نکند ، خودش شخصا پول را به تونی قرض خواهد داد. و این را گفت زیرا تحت تاثیر تلاش و پشتکار تونی قرار گرفته بود. او به بانک فشار آورد تا با درخواست وام تونی موافقت کنند و آنها نیز قبول کردند. اکنون تونی پول لازم را داشت.
 

 او معتقد است :

" اگر پیگیر باشید ، همیشه راهی پیدا میشود. "

تونی در اولین ماه استخدامش نزد جیم،رکورد تمام فروش ها را شکست. یک پسر بچه ۱۷ ساله چگونه با وجود رقبای با تجربه توانسته بود رکورد همه فروشها را بشکند؟

تونی معتقد است که این به دلیل استثنایی بودن او نبود بلکه به این علت بود که به ارزش محصولات و کارهای جیم ران  عمیقا ایمان داشت.در حقیقت باور عمیق او به جیم ران بود که باعث میشد که محصولات او را به هر کسی که سر راهش قرار میگرفت بفروشد. کسی نبود که از کنار تونی رد شود و بلیط سمینار او در دستش نباشد. فروش تونی داشت سر به فلک میزد فقط به یک دلیل: " او دلش میخواست شاهد تغییر زندگی دیگران باشد. "

اگر کسی  به تونی میگفت به علت بی پولی قادر به خرید محصولات نیست، تونی به او اعتراض میکرد :"شما متوجه این فرصت نیستید. من توانستم ۱۲۰۰ دلار از بانک قرض بگیرم در حالیکه هنوز به سن قانونی نرسیده ام و حتی یک نشانی ثابت هم ندارم. پس شما هم میتوانید."

 تونی انقدر سماجت میکرد تا طرف تسلیم شود. برایش مهم نبود چند بار نه میشنود. حتی اگر مشتریش شش یا هفت بار نه میگفت باز هم به سراغش میرفت. او اعتقاد دارد :

   " اگر بتوانید پنج یا شش نه را تحمل کنید،آنوقت قادرید ثروتمند شوید و میتوانید زندگی دیگران را نیز تغییر دهید. ولی اغلب افراد نمیدانند چگونه حتی از پس سه جواب نه برآیند. "

تونی عقیده داشت  که نه همیشه به معنای نه نیست. نه فقط به این معناست که شخص هنوز  کاملا به ارزش فرصتی که به او پیشنهاد شده پی نبرده است. استراتژی او این بود که که آنقدر به توضیح ادامه دهد تا طرف متقاعد شود. او صادقانه ایمان داشت که افراد میتوانند بهره زیادی از این محصولات ببرند. او کشف کرد که در حقیقت آنچه باعث عدم پذیرش افراد میشود ترس است.

تونی این ترس از ناشناخته ها را به عنوان عاملی در جهت تخریب زندگی افراد تعبیر میکند. از این رو کار او این بود که به افراد کمک کند تا بر ترس شان غلبه کرده ، به او اعتماد کنند و پیشنهاد او را بپذیرند.

او هر روز افراد زیادی را ملاقات میکرد و اثرات مختلفی بر آنها میگذاشت و معتقد بود:

هنگامی که دو نفر با هم برخورد میکنند ،آنکه اطمینان بیشتری برخویش دارد بر دیگری اثر میگذارد.

او کاملا اعتماد به نفس داشت و قبل از هر دیداری برای معرفی بارها با خود تکرار میکرد:"امروز من وظیفه دارم در بهبود زندگی به این فرد کمک کنم. خدایا ب من قدرت ، حرکت ، ایمان ،روی خوش و شجاعت عطا کن تا کاری کنم که این شخص بتواند تمام آرزو هایش را تجربه کند و به آنچه استحقاقش را دارد برسد. برای این منظور هر کار که لازم باشد انجام خواهم داد و به او کمک خواهم کرد که همین الان تصمیم بگیرد. "

و به  این ترتیب تونی یک فروشنده استثنایی شد...

 اینها مجموعه ای از نگرش و عملکرد آنتونی رابینز ، مرد بزرگ بزرگترین موفقیت های دنیاست. او ایمان دارد که با الگو برداری از الگو های موفق میتوان به موفقیت های مشابه دست یافت. موفقیت بهایی دارد که باید پرداخت تا به دست آورد. آیا برای به دست آوردن موفقیت های بزرگ حاضرید مانند تونی عمل کنید؟؟؟!!!

  - آیا میتوانید آنقدر راسخ باشید تا نظرات منفی نزدیکان وافراد خانواده ( مانند مادر تونی) بر شما اثر نگذارد؟

  - آیا برای رسیدن به خواسته تان به اندازه کافی اصرار می ورزید؟

  - آیا حاضرید بهای موفقیت را بپردازید؟

  - آیا ایمان دارید که اگر پیگیر باشید راهی پیدا میشود؟

  - آیا به فرصتی که ارائه میکنید باور و ایمان دارید؟

  - آیا ایمان دارید که فردی را که مشاوره میکنید با این کار  میتواند به آرزوهایش برسد؟

  - آیا توانایی شنیدن پاسخ نه را دارید؟

  - آیا میتوانید " نه "  حاصل از ترس را  تشخیص دهید و باعث شوید افراد بر ترسشان غلبه کنند؟ 

   - آیا میتوانید افرادتان را دائم پیگیری کنید.

  - آیا ایمان دارید که کسی را که مشاوره میکنید حتما اینوست میکند؟

   -  آیا با یقین از موفقیت به مشاوره میروید یا با ایمان به اینکه پس زده میشوید؟

  - آیا از دست دادن این فرصت را به علت پول نداشتن افراد از آنها می پذیرید؟

 پاسخ هر کدام از  این سوالات میتواند گوشه ای از میزان رشد یا عدم رشد هر فرد را در فرصتی که هم اکنون در مقابل داریم مشخص کند.


کلامی از رابینز

.فراموش نکنید که در انتظار معجزه باشید زیرا که خود نیز از معجزات هستید.

2.تکرار،مادر تمام مهارت هاست.

3.یکی از شگفت انگیز های وجود انسان این است که می تواد برای هر واقعه چنان اهمیت قائل شود که نیروبخش و یا نابود کننده باشد.

4.تصمیم واقعی،خطی است برروی سیمان.

5.آنچه سرنوشت آینده مارا می سازد،نه شرایط زندگی بلکه تصمیمات ما است.

6.دربرابر مشکلات یک فکر را باید از ذهن بیرون کنید و آن این است که هیچ راه حلی وجود ندارد.

7.اغلب،امور جزئی است که تغیرات عظیم را موجب میشود.

8.زندگی،با ارزش ترین هدیه الهب است.

9.از خود بیش از آنجه دیگران از شما انتظار دارند متوقع باشید.

10.کسانی که حرفی برای گفتن ندارند بیشتر از همه حرف میزنند.

11.ما اشتباه نمیکنیم صرفا می آموزیم.

12.سعی نکنید موجودی کامل باشید فقط نمونه عالی از انسان باشید.

13.اشتباه کار انسان است اما در اشتباه ماندن نه.

14.زندگی خود را به صورت شاهکاری بی همتا دراورید.

15.موفقیت پیش رفتن است

راه های موفقیت

حتی اگر خرافاتی نباشید، توصیه های خوب و قدرتمندی لابه لای این خط ها وجود دارد. این متن توسط مؤسسه ی آنتونی رابینز برای موفقیت شما فرستاده شده است و تا بحال 10 بار در سرتاسر جهان فرستاده شده است .

این پیام را نگه ندارید .

6 دقیقه همه ی کارهایتان را کنار بگذارید . این مساله کاملاً واقعیت دارد، حتی اگر خرافاتی، کافر یا بی ایمان نباشید .

یک : به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید .

دو : با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید، مهارت های مکالمه ای مثل دیگر مهارت ها خیلی مهم می شوند .

سه : همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همان قدر که می خواهید نخوابید .

چهار : وقتی می گویید: دوستت دارم. منظورتان همین باشد .

پنج : وقتی می گویید : متاسفم. به چشمان شخص مقابل نگاه کنید .

شش : قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید .

هفت : به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید .

هشت : هیچ وقت به رؤیاهای کسی نخندید. مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند.

نه : عمیقاً و با احساس عشق بورزید. ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید .

ده : در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید .

یازده : مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید .

دوازده : آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید .

سیزده : وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید، لبخندی بزنید و بگویید : چرا می خواهی این را بدانی؟

چهارده : به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیت های بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند .

پانزده : وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید : عافیت باشد .

شانزده : وقتی چیزی را از دست می دهید، درس گرفتن از آن را از دست ندهید .

هفده : این سه نکته را به یاد داشته باشید: احترام به خود، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن.

هجده : اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند .

نوزده : وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید .

بیست : وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید، کسی که تلفن کرده آن را در صدای شما می شنود .

بیست و یک : زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید.

روش ورود به نوپو

همه چیو درمورد نوپو (روش ورود,اموزشات,وظایفات,و ....)رو اینجا نوشتم ...هر کی دارای موارد ذکر شده زیر میباشد بسم الله ....اونایی ک علاقمند این تیم هستن(یکیشم خودمم), ب یاری مولا علی موفق باشن و ی روزی ب عنوان نوپو برای جامعه و امنیتو اسایش مردم انجام وظیفه کنن...
روش ورود به پلیس نوپو
ما چیزی به نام اینکه یه دفعه بری تو نوپو ثبت نام کنین نداریم. اول باید برید نیروی انتظامی استخدام بشیید. بعداز گزروندن دوره های عمومی با توجه به نمره که میگیرین رشته رو انتخاب میکنین.میزنید عملیات ویژه. بعد از چند سال که سابقه دار شدید مطمئن باشید از 5-6 سال بیشتره با توجه به اینکه به شما آموزش هایی میدن از شما امتحانی میگیرن که افراد نوپو رو از بین نمرات برتر این امتحان انتخاب میکنندواگر نمره شما پایین شد در همان نیروی یگان ویژه میمانید..تازه اگر صلاحیت و زرنگی و ... داشته باشید میروید نوپو.
ازجمله ی این صلاحیت ها این است که:
باید دقت تیر اندازی شما که از 10 نمره هست, 10 نمره کامل باشد.یعنی شما باید بتونید با هر شلیک یک نفر رو بکشید.
همچنین شما باید دارای اعتقادات دینی و مذهبی قوی باشید.
همچنین با ید جسمیت شما این ویژگی ها رو داشته باشد:
1.چشم شما ضعیف نباشد و نیازی به عینک نداشته باشدو دقت بینایی شما از 10 /10 باشد.
2.شما نباید هیچ نوع بیماری داشته باشید.(اعم از درد قلب – درد کلیه –دست و پا شکستگی – و..) 
3.توانایی جسمی و قدرتی شما زیاد باشد(یعنی نازک و نارنجی نباشید.)
4. و...
آموزش های نوپو
ورزش رزمی البته نه در حد استادی (( هرکی هم گفته افراد نوپو کمربند مکشی دارند خفن اشتباه کرده چون به بچه های نوپو فرم های ورزش رزمی رو یاد نمیدن و اصولا نیازی هم به یادگیری فرم و آموزش کار با نانچاکو و سای و .. ندارند !!)) مهم باز شدن پاها حداقل به اندازه 170 درجه و توانایی لگد زدن های محکم و سریع به اندامهای فوقانی و نقاط حساس بدن و چندین فن پرشی و قفل کردن و شکستن اعضای بدن و دفاع شخصی و استفاده از چوب و تونفا و چاقو و باتون هست.همچنین به آنها آموزش نینجا نیز داده میشود که طی این آموزش ها عملیات های چیریکی به آنها آموزش داده میشود.
آموزش پارکور حرفه ای((پارکور یک ورزش است که همراه با ژیمیناستیک است و با این عملیات میتوان ظرف مدت چند دقیقه از ساختمانی به ساختمان دیگر رفت با استفاده از بالا پریدن و پشتک زدن و... .
اعتماد بنفس که جزو لاینفک نیروهای ویژه (( از جمله نوپو - نوهد - نیروی ویژه سپاه و ...)) میباشد که برای مثال سرباز باید بتونه از طریق دوتا طناب خودش رو از پشت بام یه ساختمون سه طبقه به ساختمونی در 10 متر آنطرف تر برسونه !!این قسمت کار هیچ ربطی به قدرت بدنی نداره و فقط و فقط اعتماد بنفس هست و بس.
دوره های مخصوص رانندگی عملیانی که مختص بچه های یگان ویژه پلیس هست (( اعم از نوپو و غیر نوپو )) که شامل رانندگی و موتور سواری میشه تا بدونن چجوری با موتور از تیر رس مهاجم فرار کنن و همزمان هم اون رو تعقیب کنن یا اینکه چجوری با ضربه زدن به سپر ماشین مهاجم و در چه زاویه ای بتونن باعث چپ شدن خودروی او شوند.((البته نیرو های نوپو این آموززش ها را به صورت حرفه ای تر میبینند.))
تیر اندازی و جنگ افزار شناسی که این خیلی تخصصی هست.
عملیات های راپل و غافلگیری و چیریکی و رهایی گروگان.
آشنایی با تله گذاری و بمب گذاری و شناسایی تله های انفجاری (( حسابشو بکن تیم نوپو وارد ساختمون بشه و دربی رو بخوان باز کنن غافل از اینکه این درب از بالا به ضامن نارنجک وصل شده !! اینجاست که شناسایی تله های انفجاری بدرد تیم نوپو میخوره.))
عملیات راپل و صعود و نزول از ارتفاعات (( از پشت بام گرفته تا هلیکوپتر )) اونهم از انواع و اقسام مثل راپل پلنگی یا تیر اندازی در حال صعود و نزول یا صعود معکوس (( با کله پایین اومدن.))
کمین و ضد کمین و استتار و شناسایی عوارض زمینی.
کمک های اولیه و امدادی و زندگی ذر شرایط سخت.
عملیات روانی که در یک گروه نوپوفقط یک نفر از اعضای تیم این کار را انجام میدهد که به آن مذاکره کننده میگویند.
شرایط ورود :
اول از همه بگم که ورود به این یگان خیلی سخته ولی میشه. خواستن توانستن است. شما هم اگه قد بلند تر از 175 و هیکل نسبتا ورزیده در حد نرمال دارید بسم الله.
کسانی که میخوان وارد این یگان بشن باید به مرکز گزینش یگان ویژه استان خودشون برن و مدارک مورد نیاز رو تحویل بدن.
سپس باید در آزمون ورودی شرکت کنند.
بعد باید تست های پزشکی بدن که شمال : بررسی کف پا - تناسب قد با وزن - معاینه چشم - معاینه جنسی - معاینه جسمی - معیانه قلب و در نهایت یک آزمایش کامل که باید بدن.
بعد انشاالله در صورت قبولی برای آموزش به مراکز آموزشی یگان های ویژه ناجا در سراسر کشور بنا به صلاح دید مرکز فرستاده میشید.
بعد از آموزش بر حسب نمره ای که میگیرد وارد یگان های مختلف میشید .
برای ورود به نوپو باید حداقل دو سال نیروی ناجا باشید تا بتونید رسته عملیات ویژه نوپو رو انتخاب کنید.
شما باید بتونید در طی این مدت آموزش های رزمی رو فرا بگیرید تا وارد نوپو بشید در غیر این صورت باید در یکی از یگان های امداد یا ضد شورش باشید. البته اگه جای دیگه نبرنتون.
حالا که وارد نوپو شدید هم مدر حال اموزش هستید و باید سقوط ازاد-چتر بازی-زندگی در شرایط سخت رو تجربه -راپل و ... رو تجربه کنید و کامل یاد بگیرید.
یگان های ویژه پاسداران نیروی انتظامی
یگان‌های ویژه پاسداران نیروی انتظامی، مهمترین و بزرگترین یگان عملیاتی پلیس کشور می‌باشد. کنترل اجتماعات، مبارزه و برخورد با اغتشاشات و تجمعات غیر قانونی، مشارکت در عملیات‌های ویژه (گروگانگیری، بمب گذاری، طرح‌های پاکسازی و...)، و اعزام نیرو و امداد رسانی به دیگر واحدهای پلیس کشور از جمله وظایف عمده یگان ویژه ناجا می‌باشد.
توانایی در رانندگی عملیاتی : 
شامل رانندگی و موتور سواری و شیوه های فرار از تیر رس مهاجم و تعقیب و گریز همزمان و نیز نحوه ی وارد ساختن ضربه به سپر خودرو مهاجم به گونه ای که به واژگونی آن بینجامد.
تیر اندازی و جنگ افزار شناسی تخصصی :
شامل آشنایی با تله گذاری و بمب گذاری و شناسایی تله های انفجار در ساختمان ها و به طور کلی نحوه ی برخورد با جنگهای شهری
ایجاد وحشت در مهاجم:
این کار عمدتا و در عملیات های رهایی گروگان به صورت تخصصی به عهده ی یک نفر از تیم نوپو به نام "مذاکره کننده" است.البته از تکنیکهای روانی این گروه پر توان در زمینه عملیات روانی میتوان به رنگ مشکی تجهیزات ، خودرو ها و لباس و ماسک صورت این گروه نیز اشاره کرد.
راپل و صعود و نزول از ارتفاعات :
شامل صعود و نزول از پشت بام یا هلیکوپتر آن هم به شیوه های گوناگون مثل راپل پلنگی یا تیر اندازی در حال صعود و نزول و یا صعود معکوس 
کمین و ضد کمین و استتار 
کمک های اولیه و امداد و زندگی در شرایط سخت 
تک تیر اندازان این گروه افرادی حرفه ای و با سرعت عملی فوق العاده هستن................بازهم اگه سوالی چیزی دارین ما در خدمتیم...یا

بهمنnopo

هادیnopo

 

 

 


 

انسان مرگ خدا

ان مرگ خدا
همیشه اضطراب و نگرانى یکى از بزرگترین بلاهاى زندگى انسانها بوده و هست و عوارض ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى کاملا محسوس است. همیشه آرامش یکى از گمشده هاى مهم بشر بوده و به هر درى مى زند تا آن را پیدا کند. به طور کلى آرامش و دلهره، نقش بسیار مهمى در سلامت و بیمارى فرد و جامعه و سعادت و بدبختى انسانها دارد و چیزى نیست که بتوان از آن به آسانى گذشت.
عرش نیوز،

 
به همین دلیل تاکنون کتابهاى زیادى نوشته شده که موضوع آنها فقط نگرانى، راه مبارزه با آن و طرز بدست آوردن آرامش است. تاریخ بشر پر است از صحنه هاى غم انگیزى که انسان براى تحصیل آرامش به هر چیز دست انداخته و در هر وادى گام نهاده و تن به انواع اعتیادها داده است .

 

یادخدا

قرآن، با یک جمله کوتاه و پر مغز، مطمئن ترین و نزدیکترین راه را نشان داده و مى گوید:

الا بذکر الله تطمئن القلوب

بدانید که یاد خدا آرام بخش دلها است!

ایمان به خدا و توجه به آزادگى م?من که همیشه با زهد و پارسائى سازنده و عدم اسارت در چنگال زرق و برق زندگى مادى همراه است، به همه اضطرابها پایان مى دهد، هنگامى که روح انسان علی وار آنگونه وسعت یابد که بگوید:

«دنیاکم عندى لاهون من ورقة فى فم جرادة تقضمها؛

دنیاى شما در نظر من بى ارزشتر از برگ درختى است که در دهان ملخى باشد که آن را مى جود» (نهج البلاغه/خطبه 224)

هر وقت که دل آدمی به یاد خدا بیفتد اولین اثری که از خود نشان می‌دهد این است که ملتفت مقصودها و تقصیرها و گناهان خود گشته،‌ آن چنان متأثر شود که عکس العملش در جوارح لرزه اندام باشد دومین اثرش این است که متوجه پروردگارش می‌شود که هدف نهائی فطرت اوست و در نتیجه خاطرش سکونت یافته و به یاد او دلش آرامش می‌یابد.( المیزان، ج 11، ص 543، 545)

توجه به پاداشهای اخرویِ تلخکامی های دنیا و یا یاد مرگ، مقاومت در برابر سختیها و رنجها را تسهیل می نماید، توجه به فنا پذیری و دگرگونی حالات دنیا، به عشق نورزیدن به دنیای حرام ودل کندن از آن و راه یافتن به آرامش کمک می کند

یاد مرگ

یاد مرگ باعث می شود که انسان به موقت وزود گذر بودن زندگی دنیا توجه داشته باشد و بنابراین حسرت آنچه را ندارد نخورد و از آرزوها و خواسته های بزرگ بپرهیزد و قدر نعمتهایی را که دارد بداند؛ یاد  مرگ همچنین باعث می شود که فرد مشکلات و سختیها را بزرگ نمایی نکند و بنا بر این در برابر آنها قدرت تحمل بالایی داشته باشد . این عوامل موجب می شود که فرد کمتر دغدغه خاطر مسائل زندگی دنیا را داشته ودر مقایسه با کسی که کمتر به یاد مرگ می افتد، خشنودتر باشد. اعتقاد به زندگی پس از مرگ برای سلامت روانی مفید است، بخصوص در مورد کسانی که سالخورده و بیمارند یا در معرض جنگ قرار دارند.

حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:

"آن کس که فراوان به یاد مرگ باشد در دنیا به اندک چیزی خشنود است." ( حکمت 349)

آن حضرت خطاب به امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند:

«پسرکم فراوان به یاد مردن و به یاد پیشامدهای بعد از مرگ که ناگاه به آن در آیی باش و مرگ را جلو چشمان خود تصور کن تا آنگاه که نزد تو می‌آید خود را آراسته و آماده نموده و کمر خود را بسته باشی که مبادا ناگهان بیاید و تو را مغلوب سازد و در حالی که فریفته شدگی تو را دریابد. فراوان به یاد آخرت و نعمت‌ها و عذاب دردناک آن باش که همانا یاد آخرت زهد ورزی در دنیا را به تو می‌آموزد و دنیا را نزد تو کوچک و خوار می‌سازد. و مبادا دلگرمی اهل دنیا که به دنیا دل بسته‌اند بر سر دنیا به یکدیگر می‌پرند تو را فریفته سازد. چه آن که خدا تو را از دنیا خبر داده و دنیا نیز وصف خویش را با تو در میان نهاده و از زشتی‌هایش به رایت پرده گشاده.» ( نهج البلاغه، نامه 31)

هر وقت که دل آدمی به یاد خدا بیفتد اولین اثری که از خود نشان می‌دهد این است که ملتفت مقصودها و تقصیرها و گناهان خود گشته،‌ آن چنان متأثر شود که عکس العملش در جوارح لرزه اندام باشد دومین اثرش این است که متوجه پروردگارش می‌شود که هدف نهائی فطرت اوست و در نتیجه خاطرش سکونت یافته و به یاد او دلش آرامش می‌یابد

لازم است نکته اى را متذکر شویم و آن این که تصوّر مرگ و جهان پس از مرگ نه تنها  زندگى را بر انسان تلخ نمى کند و او را از فعالیت و کوشش در امور زندگانى بازنمى دارد; چرا که علّت فعالیت انسان در امور زندگى حسّ احتیاج است و با یاد مرگ و آخرت حسّ احتیاج از بین نمى رود. بله، یاد آخرت انسان را از زیاده روى در شهوت پرستى باز مى دارد و در طریقى قرار مى دهد که مى داند پاداش هر کار نیک خود را روزى خواهد دید، پس سعى و کوشش او به همین طریق معطوف مى شود.

پس یاد مرگ و توجه به این که زندگى دنیوىِ انسان محدود است و تکرار و برگشت ندارد باعث مى شود که انسان از فرصت هاى خود خوب استفاده کند و عمر خود را به بیکارى و بطالت نگذراند و همواره در فعالیت و تکاپو باشد.

(محمد تقى جعفرى، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 10، ص 133، و عبدالله جوادى آملى، مراحل اخلاق در قرآن، ج 11، ص 130 ـ 131.)

باید خاطر نشان ساخت که بسیاری از روشهای فوق الذکر ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند و به عبارتی لازم وملزوم یکدیگرند، برای مثال توجه به پاداشهای اخرویِ تلخکامی های دنیا و یا یاد مرگ، مقاومت در برابر سختیها و رنجها را تسهیل می نماید، توجه به فنا پذیری و دگرگونی حالات دنیا، به عشق نورزیدن به دنیای حرام ودل کندن از آن و راه یافتن به آرامش کمک می کند.)بررسی دیدگاه غم و شادی در نهج البلاغه با تمرکز بر روشهای شادی آفرین،