بهمن NOPO

بهمن NOPO

tanhavbiks
بهمن NOPO

بهمن NOPO

tanhavbiks

نحوه ورود مد به ایران

در سال 1321 زینت جهانشاه به همراه همسرش از سوئیس به ایران برگشت.
یک سال بعد، او خیاطخانه خود را در خیابان امیریه تأسیس کرد زینت جهانشاه می گوید:
طی سال ها خیاطی به این نتیجه رسیدم که مد سیر دورانی دارد، مثلاً خیلی از مدل های مجموعه من بعد از سال ها دوباره متداول شدندحتی از همان آغازین سال های دهه 20 خورشیدی که برای اولین بار حرف ازمد و سالن های مد بین زنان خانواده های اعیان تهرانی به میان آمد ، موضع غالب جامعه به این قضیه با دیده اکراه بود ؛ پس چندان غیرعادی نیست که اولین شوهای لباس روزگار ما هم به صورت کاملاً محدود و با تبلیغاتی اندک برگزار شود . کما این که پیش تر هم، سالن های مد و نمایش های زنده لباس ، به همین سبک بلکه بسیار بی صداتر و به قولی خزنده، کار خود را شروع کرده بودند !


به هر حال چند سالی است که این شوها به راه افتاده و حتی عصر یکی از آخرین روزهای بهمن ماه در سال گذشته ، سالنی در هتل همای تهران، پذیرای عده معدودی از اهالی شهر بود که به تماشای تجربه ای تازه یعنی همان نمایش مد آقایان نشستند.


شروع قصه 


در سال 1321 زینت جهانشاه به همراه همسرش از سوئیس به ایران برگشت. یک سال بعد، او خیاطخانه خود را در خیابان امیریه تأسیس کرد و با همراهی 5کارگر هر آن چه را که در طول سفرها و اقامتش در فرنگ آموخته بود به خانم های تهرانی عرضه کرد .

جهانشاه برای این که مشتریان علاوه بر آشنایی با طرز کار او، برای اولین بار مجموعه لباس و مد را بشناسند، خیاطخانه خود را با یک نمایش مد لباس افتتاح کرد. 


سال ها پیش از آن یعنی حدود 1931 میلادی، او که تا کلاس دوم متوسطه در دبیرستان ژاندارک تحصیل کرده بود، به همراه پدرش سرهنگ حبیب الله فرود سرپرست محصلان وزارت جنگ آن روزها ایران را به مقصد آلمان ترک کرد .


سرهنگ برای مأموریت به برلن رفت و دخترش را به مدرسه دخترانه لته فراین که یک آموزشگاه بین المللی معروف بود، سپرد . لته فراین جایی بود که دخترها با علم خانه داری تکمیلی، آشنا می شدند و علاوه بر آن باید چیزهایی را مثل تندنویسی و ماشین نویسی، هم یاد می گرفتند .


به مدت یک سال و نیم علوم قضائی، آشپزی ، پرنده شناسی، حیوان شناسی و حتی نحوه ذبح و تمیز کردن و پختن جانوران، خیاطی، لباسشویی، اتو و رفو ، وصله کردن لباس و ... هم در این مدرسه به زینت جوان تعلیم داده شد. بعد از آن او با یک افسر ازدواج کرده و برای اقامتی که دو سال و نیم طول کشید راهی برن پایتخت سوئیس شد. 


آنجا بود که زینت علاقه خود را به هنر خیاطی جدی تر از گذشته دنبال کرده و یک سال تمام را صرف یادگرفتن روش برش روی مانکن از یک خانم سوئیسی کرد. گرچه وابستگی نظامی شوهرش باعث شد آنها سوئیس را هم ترک کنند اما در عوض به شهری پاگذاشتند که یکی از مراکز اصلی صدور مد به تمام دنیا بوده و هنوز هم هست ؛ پاریس.


از بوتیک های پاریس تا خیاطخانه تهران 


زینت جهانشاه تخصص خیاطی خود را در پاریس گرفت. او چنان در کار خود ورزیده شد که لباس های رسمی خودش را هم می دوخت و با آن لباس ها در جمع آشنایان به زنی خوش پوش، معروف شد. 

پیش از آن که جنگ جهانی آغاز شده و او و خانواده اش به سوئیس برگردند، زینت خبردار شد که پیر بالمن طراح معروف سال های دور برای مادرش بوتیکی باز کرده و برای خیاطخانه های پاریس لباس طراحی میکند. 

البته بالمن آن روزها چندان شناخته شده و معروف نبود و آشنایی دخترک ایرانی با او به این خاطر بود که زینت از مشتریان مادر بالمن به حساب میآمد. 


جهانشاه از این مادر و فرزند هنرمند، خواست که مدتی در کنارشان با طرز برش و دوخت آنها آشنا شود. 

با این تقاضا موافقت شد و در مدت یک ماه این دختر ایرانی به رموز خیاطی مدرن وقت، همین طور طرز اداره یک بوتیک پی برد. 

همین قضایا به او کمک کرد تا یک سال پس از بازگشت به وطنش بتواند اولین بوتیک ایرانی را در تهران تأسیس کرده و نام خود را به عنوان اولین کسی که پای مد را به ایران باز کرد، در تاریخ ثبت کند. 


نمایشی که خیاطخانه او را معروف کرد 



با فرستادن کارت دعوت و پیغام و چند تلفن به خانم های معتبر ، زینت موفق شد پای حدود 15 نفر از زنان سرشناس شهر را به نمایش افتتاحیه خیاطخانه اش باز کند. بیشتر این خانم ها، از فرنگ رفته ها بودند و با نمایش مد لباس، آشنایی داشتند . 


در این مراسم 90 دست لباس زنانه مخصوص صبح، عصر و شب به نمایش گذاشته شد . معرفی لباس ها را هم خود جهانشاه برعهده داشت و موقع نمایش هر کدام، اسم و توضیحاتی درباره شان میداد. جالب است بدانید نام تمام این لباس های ایرانی از روی فصول سال یا گل ها انتخاب شده بود. هر چند که جنس پارچه هایشان مثل تمام پارچه های مصرفی آن سال ها، فرنگی بود و متری 20 تا 25 تومان، قیمت داشتند. 


مد لباس های طراحی شده توسط جهانشاه هم، بیشتر مطابق مد کریستین دیور بود. او در این باره می گوید:


دیور در آن موقع مد جدیدش را با دامن های بلند عرضه کرده بود و اغلب لباس ها دامن بلند، با ترکهای باریک بودند. مثلاً خانم صفیه فیروز که در برنامه حضور داشت چون تازه از پاریس به تهران آمده بود، لباسی به همین مدل به تن داشت.


البته این لباس ها نه تقلید از دیور، بلکه آمیزه ای از طرح های او و دید شخصی جهانشاه بود؛ پالتوها گشاد و آزاد بودند با آستین های سرخود گشاد و یقه های بسته. کت و دامن ها مناسب اعتقادات زنان ایرانی طراحی شده بود و پیراهن های شب به سبک دکولته ؛ و به جلوی این لباس ها قسمتی اضافه می شد که به تن بایستد !

در این لباس ها از مخمل استفاده شده و بازار لمه هم گرم بود .

کفش ها نوک گرد و بی پاشنه و باریک بودند. اما از پالتو پوست و کلاه در این مجموعه خبری نبود ؛ چرا که قیمت پوست گران بوده و در نتیجه امکان فروش وجود نداشت .

از طرف دیگر جهانشاه، کلاهدوز خوبی سراغ نداشت تا طرح هایش را به او بدهد و برای نمایش خود از آن کلاه ها استفاده کند، در عوض کیف های مدل موت که هر دو دست در داخل کیف قرار می گیرد به نمایش گذاشته شده بود و روی لباس های شب پولک و منجوق دوزی دیده می شد. 

این لباس ها بیشتر به رنگ سیاه و قهوه ای و قیمتشان به عنوان مثال برای پیراهن بعدازظهر 50 تومان و پالتوها 100 تومان بود . نمایش دو ساعت و نیم طول کشید و اتفاقاً نه تنها خانم های حاضر در مجلس، بلکه تمام آنها که وصف نمایش خیره کننده خیاطخانه جهانشاه را شنیده بودند ، استقبال زیادی از جادوی مد او کردند. 


مانکن های باحیا


مانکن هایی که باید لباس های این برنامه در تن آنها نمایش داده می شد از بین خانم ها و دختران دوست و آشنا انتخاب شده بودند.

خوشبختانه چون محیط خیاطخانه و این برنامه خاص کاملاً زنانه بود، از طرف خانواده این مانکن های آماتور و خودشان مخالفتی صورت نگرفت. اما به هر حال آموزش طرز راه رفتن ، ایستادن و نمایش لباس دردسرهای زیادی داشت. 


این دخترخانم ها بین 18 تا 25 سال سن داشتند و پرو و آماده کردن لباس هایشان 3 ماه طول کشید.

البته برخلاف تصور گیسوان مانکن ها ساده و بی آرایش بود، چون در آن زمان سلمانی رفتن و آرایش مثل امروز، امری عادی نبود. طفلی ها نه تنها بابت این مانکن شدن از زینت جهانشاه دستمزدی نگرفتند، بلکه تعدادی از لباس ها را هم خریدند و رفتند!


البته تخفیف مناسبی به آنها داده شد، ولی اجرت دوخت لباس در خیاطخانه برای دیگران به این شرح بود: لباس روز از 110 تا 150 تومان ، لباس شب بین 200 تا 250 تومان ، کت و دامن یا پالتو با روسری??? تومان. 



مد، زیبایی نمی آورد 



زمانی که من کار خیاطی را شروع کردم وسایل به حد کافی نبود. 12 سال از شروع کارم می گذشت که خانمی به نام آنتوانت که همکلاسم در دوران دبیرستان ژاندارک بود، دستگاهی به ایران آورد که قلاب کمر تهیه می کرد و منگنه می زد.

حتی کسی نبود که کمر درست کند و مجبور بودیم کمر لباس ها را خودمان با دردسر زیاد در خیاطخانه تهیه کنیم.


گفتنی های جهانشاه از شروع کار بوتیکش زیاد است. اما 10 سال پس از افتتاح خیاطخانه بود که او به فکر استفاده از طرح لباس های قدیمی در کار خود افتاد:


با الهام از لباس های موزه مردم شناسی، مانتویی طراحی کردم که شبیه ردای مردان قدیمی بود و آستین های راسته گشاد داشت. این مانتو با استقبال زیادی روبه رو شد. 

زینت جهانشاه عقیده جالبی در مورد مد و بازگشت آن در دوره های زمانی متوالی دارد. 

او می گوید: طی سال ها خیاطی به این نتیجه رسیدم که مد سیر دورانی دارد، مثلاً خیلی از مدل های مجموعه من بعد از سال ها دوباره متداول شدند. 

اما نظر یک لیدر مد و طراحی که به مردم خوراک پوشاکی ! می دهد، درباره پدیده مد چیست؟


جهانشاه می گوید:


شیک پوشی خیلی خوب است ولی نباید خیلی آلامد شد و دربست و چشم بسته از مد پیروی کرد. همیشه پیرو مد بودن، زیبایی نمی آورد بلکه رعایت اعتدال و شخصیت در لباس پوشیدن است که یک خانم را برازنده جلوه می دهد .

به اعتقاد من یکی از اصول شیک پوشی خانم ها، همان ساده پوشی و رعایت تعادل مد است.

آخر قصه 


زینت جهانشاه تا سال 1347 کار خیاطی را ادامه داد. در این مدت چندباری محل خیاطخانه اش را تغییر داد، تا این که بالاخره بعد از تولد دخترش زهراکم کم خود را بازنشسته کرد. 


او شروع کننده راهی بود که با تأسیس خیاطخانه های متعدد و رواج مد و مدگرایی در ایران، آرام آرام رشد کرده و حالا از مرز 60 سالگی هم گذشته است.

مد و حضورش در ایران 


واژه‌ مد واژه‌ای فرانسوی است و در زبان فرانسه به معنی طرز، اسلوب، عادت، شیوه، سلیقه، روش، رسم، و باب روز آمده است . Mode از ریشه لاتین Modus گرفته شده است.

این واژه پس از جنگ جهانی اول، به دنبال نفوذ تمدن غرب، وارد زبان فارسی شد. فرهنگ دهخدا مد را اینگونه تعریف می‌کند: لغتی فرانسوی به معنی روش و طریقه موقت که طبق ذوق و سلیقه اهل زمان، طرز زندگی و لباس پوشیدن و غیره... را تنظیم می‌کند. شیوه متداول و باب زمان در شئون زندگی اجتماعی را مد گویند. 


در زبان انگلیسی اصطلاح fashion برای مد به کار می‌رود و تقریبا همان تعاریفی که برای مد در زبان فارسی و فرانسه آورده ‌شد در ذیل واژه fashion نیز به کار می‌رود. روشی برای لباس پوشیدن، رفتارکردن، دکوراسیون یا یک علاقه که مد نظر قرار می‌گیرد.


دایـره‌المـعارف تطبـیقی علـوم اجـتماعی هم مـد را ایـنگـونه تـعریف می‌کند:


شیوه‌های نسبتا زودگذر کنش در آرایش شخصی یا طرز گفتار و بسیاری دیگر از رفتارها. تفاوت مد با رسم در آن است که خلاف رسم که دوام و دیرپایی ویژگی آن است، تازه‌تر محسوب می‌شود و تبعیت از آن بیشتر به خاطر تازگی آن است.


در جامعه‌شناسی، به رفتار جمعی نوظهوری که به قدر رسم اجتماعی تثبیت نشده باشد، مد اجتماعی می‌گویند. مد به عنوان پدیده‌ای اجتماعی مختص جامعه و فرهنگ خاصی نیست و پیدایش و افول مد، پنج مرحله ‌شامل آفرینش، معرفی مد، تبلیغ مد، تولید انبوه و تقاضای مد جدید را طی می‌کند. بهره‌برداری نظام سرمایه‌داری از رواج مد، منجر به تغییرات فرهنگی ـ اجتماعی در کشورهای مخاطب می‌گردد. علل گرایش زنان به مد از رویکردهای مختلفی قابل تبیین است. 


در دیدگاه روانشناسی نیاز انسان‌ها به خودنمایی و زیبایی زمینه مدگرایی را فراهم می‌سازد. بر مبنای دیدگاه جامعه‌شناختی، مقولاتی چون الگو و فرهنگ مصرف، سبک زندگی، رهبران مد و بدن‌آگاهی، در تبیین گرایش به مد مطرح می‌شود. بی‌تردید پدیده مد با طبقه اقتصادی ـ اجتماعی افراد، نقش رسانه‌های جمعی، فرآیند جهانی‌سازی و نظام سرمایه‌داری مرتبط است.

برجستگی مد در هویت‌بخشی به زنان و پارادوکس توجه به جسم و روح، زنان را با چالش‌های هویتی در ابعاد مختلف مواجه می‌سازد که نیازمند.


برخی رضا خان را بنیانگذار مدگرایی در ایران و تقلید از غرب می دانند و عده ای نیز معتقدند اولین محصلان ایرانی که در دوره قاجار برای تحصیل به اروپا سفر کردند، مد را به ایران آورده اند.



علی گرانمایه پور” درباره تاریخچه مد در ایران می گوید: 


تاریخچه مد در ایران به دربار قاجار ها می رسد. البته در آن زمان مد های اروپا به خصوص فرانسه فقط در دربار مشاهده می شد اما در دوره رضا خان تجدد و مدگرایی به مردم عادی هم تسری پیدا کرد و با ایجاد مغازه های خیابان جمهوری و شکل گیری طبقه متوسط ایرانی بحث مد داغ تر شد و هیپی گری اولین مدی بود که جوانان ایرانی از غرب اقتباس کردند.



از دوره کلاه شاپو، موی بریانتین زده و سبیل داگلاسی تا خط ریش سوزنی و ریش لنگری راه درازی در عرصه مد و عرضه کالاهای زیبایی، آرایشی و بهداشتی طی شده است.


براساس اطلاعات موجود در ایران، آقایان پیشگامان مدگرایی بوده اند، آنها که در دوران قاجار و سال های اولیه حکومت رضاخان مجال بیشتری برای استفاده از مدل های غربی و آراستن ظاهر خود داشتند، در سال های بعد کم کم عرصه را به خانم ها واگذار کردند.



رونق گرفتن تجارت فرا مرزی، افزایش تولید و خدمات، افزایش تقاضای مصرف کنندگان، به وجود آمدن رفاه نسبی در زندگی طبقه متوسط، انسان ها را به سوی ظاهر آراسته و توجه بیشتر به ظواهر زندگی سوق داد. 


در عصر ارتباطات و رسانه های برون مرزی، دنیای بی انتهای تبلیغات، چرخه تولید و مصرف را چنان گسترش داده است که به دنبال آن خیابان های تهران پر می شود از لباس های زرد، سبز، نارنجی و قرمز، کفش های هری پاتری، شلوارهای کوتاه، کرکره ای گت، مانتوهای آستین کوتاه، بلوزهای تنگ، موی تن تنی و تیفوسی، رنگ موهای فانتزی.

دکتر قرایی مقدم می گوید: 


مدگرایی بدون تفکر و منطق اشتباه است و مدگرایی احساسی و لجام گسیخته، هویت ما را از بین می برد.

وی جامعه ایرانی را مد گرا می داند و می گوید: 

در جامعه ما نمی توان مد را کنترل کرد، اما می توان با آموزش های علمی و رفتاری به جوانان یاد داد که این نوع مدگرایی، خود باختگی است. جوانان ما باید با هویت دینی وملی کشورشان آشنا شوند.

وی معتقد است: این آموزش باید از مدرسه و کتب درسی آغاز شود و با رسانه های جمعی ادامه پیدا کند.در حالی که در کتابهای درسی ما، هیچ صحبتی از هویت ملی و دینی ما نیست و این آموزش ها کمکی به خود اتکایی جوانان نمی کند.

گرانمایه پور نیز معتقد است: مد در بین اقشار کم درآمد، نوعی تقلید است که بیشتر نشانه احساس فقر و کمبود است.

اکثر مردم مد را بامدل های لباس، کفش وآرایش می شناسند. اما مد گاهی از دریچه دیگری خودنمایی می کند. 

با این حال می توان نتیجه گرفت که ایران جامعه است مد گرا که گاهی هم آنچنان دچار افراط در این زمینه می شود و جوانی که در این عرصه پا می گذارد به نوعی خود فراموشی فرهنگی و اصالتی می رسد.مد؛ نوآوری یا هنجارشکنی؟! 


پدیده مد از موضوعاتی است که همواره می تواند اقشار مختلف جامعه را به شکل های گوناگون تحت تاثیر خود قرار دهد.

البته نوع نگرش حکومت به این پدیده اجتماعی، می تواند نقش آن را در جامعه افزایش یا کاهش دهد. حکومت اسلامی بعد از انقلاب با اجرای یک سری برنامه های خاص اجتماعی توانست یک نوع نگرش را در جامعه انتشار داد و بدین طریق با ایجاد ممنوعیت ها و محدودیت های خاص آن زمان در جامعه و تنبیه متخلفین به اشکال گوناگون اقشار مختلف جامعه را به هماهنگی و تطابق با فرهنگ اسلامی و حکومت اسلامی بکشاند. 


اما به مرور زمان این روش تغییر پیدا می کند و پدیده مد و مدگرایی به الگوهای غیر اسلامی شاید بتوان گفت "غربی" در ایران در میان نسل نوجوان و جوان افزایش شدیدی یافت.


امروز گرایش نسل جوان کشور روز به روز به مدهای جدید لباس، مدل و رفتارهای تقلیدی گروه های موزیک رپ، تکنو، پاپ، راک و ... هنرمندان و ورزشکاران خارجی بخصوص از نوع غربی و آمریکائیش افزایش بیش از حد یافته است.


چنین گرایشاتی در گذشته بیشتر در جوانان مقیم بالای شهر (ثروتمند به لحاظ مالی) دیده می شد ولی امروز بین جوان و نوجوان بالا و پایین شهر در عرصه یک سری تمایلات و خواست های اجتماعی و آزادی های مدنی برای یک زندگی بهتر، راحت تر و آزادتر توافقی وجود دارد و آن ها در این سال های اخیر با ارتباط یکدیگر و تبادل امکانات، روابط گسترده با یکدیگر برقرار کرده اند. 


نسل سوم کشورمان با وسائلی چون ماهواره، اینترنت، نوار ویدئو، نوار کاست، پوسترها، لباس و شلوار لی با مارک های مختلف، به شدت تحت تاثیر تغییرات و شرایط جهانی شدن قرار گرفته اند و به اشکال گوناگون از خود عکس العمل نشان می دهند و چنان که می بینیم


مد در زندگی آن ها نقش مهم و اساسی بازی می کند، مراجعه به کانال های موسیقی چون MTV و TMF و ... از طریق آنتن های ماهواره ای به شدت در نسل جوان کشور رایج است. 


بسیار دیده شده که یک جوان کارگر با درآمد روزانه سه الی چهار هزار تومانی، برای خود پیراهن یا شلواری با مارک خارجی را با قیمت 25 هزار تومان می خرد تا بلکه بدین طریق خود را با شرلیط دیگر جوانان وفق دهد و در واقع یک هفته حقوق ش را بابت آن پیراهن یا شلوار پرداخت کرده است. 


نسل سوم کشور لباس هایی با نوشته ها و مارک های معروف را می پوشند تا بلکه بدین طریق با این نوع پوشش بتوانند خود را با شرایط موجود وفق دهند که در واقع آن را نوعی تجدد خواهی و نوگرایی به حساب می آورد. 

این روش ها و برخوردها به عبارتی نوعی دفاع از حقوق انسانی و انتخاب فردی جوانان در جامعه و اجتماع است و ازاین زاویه برای آنها نوعی ترقی به حساب می آید. که باید مورد توجه دولتمردان و روان شناسان و جامعه شناسان قرار گیرد. 


تاریخچه لباس ملی در ایران 


بر اساس آنچه که در دانش نامه ایرانیکا درباره پوشاک ایرانیان در دوره پهلوی نوشته شده است، پوشاک ایرانی ها طی سال های اولیه سلسله پهلوی، به طور کلی شبیه پوشاک دوره قاجار بودکه اختلافات میان اقوام، روستاها، مناطق و نیز طبقات اجتماعی را منعکس می کرد. 

در اواخر قرن نوزدهم میلادی تلاش های زیادی برای تغییر پوشش از سوی حکومت صورت گرفت. 

مخصوصا پس از انقلاب مشروطه که بسیاری از مردان به خارج سفر کرده بودند پوشش اروپایی و پوشیدن کت و شلوار، پاپیون و کراوات را پذیرا شدند. در 29 بهمن 1301 مجلس لایحه ای را تصویب کرد که همه کارکنان خدمات شهری، اعضای کابینه و نمایندگان مجلس را ملزم به پوشیدن پوشاک دوخت ایران در طول ساعات کار می کرد. این دستورالعمل در اول میزان 1302 بنا بر حکم وزیر جنگ، سردار سپه شامل پرسنل نظامی نیز شد. 


در 4 مهر 1307کابینه مقرر کرد که تمام مردهای ایرانی به طور یکدست و به سبک غربی لباس بپوشند. تن پوش های بیرونی سنتی مانند شال ها، قباها، سرداری ها و لباده ها، با کت جایگزین شد. شلوارهایی که به طور سنتی از پارچه سیاه جناغی یا مشابه آن دوخته می شد با شلوار و کمربند غربی جایگزین شدند.

تمام کارمندان دولت و دانش آموزان پسر، کلاه های لبه دار استوانه ای معروف به کلاه پهلوی را به جای کلاه های خز مرسوم و کلاه های بیضوی به سر کردند.

فقط روحانیون، شامل استادان مدارس، طلاب دینی و زعمای سایر مذاهب به رسمیت شناخته شده از این حکم که در روز اول فروردین 1308 در شهرها و یک سال بعد در دهات و مناطق روستایی اجرا شد، معاف بودند. 


در خرداد تا تیر 1313 پهلوی اول از ترکیه دیدن کرد و در آنجا عمیقاً تحت تاثیر برنامه های کمال آتاترک برای مدرنیزه کردن قرار گرفت. 

او مصمم شد که ایرانی ها هم چون اروپایی ها لباس بپوشند. او در ترکیه دستوری خطاب به نخست وزیر وقت صادر کرد که مقرر می داشت از آن پس تمام کارگران ایرانی کلاه های لبه دار به سبک اروپایی بر سر بگذارند و توجیه او این بود که لبه پهن کلاه، کارگرانی را که در هوای آزاد کار می کردند و از آفتاب سوختگی حفظ می کند.

در 16 تیر 1334 حکم کابینه، به سر گذاشتن این کلاه را برای تمام مردان اجباری ساخت و به این ترتیب جای کلاه پهلوی را گرفت. این دستور که به شدت اعمال می شد مقاومت های زیادی را خصوصاً در استان ها برانگیخت. 


در یک واقعه مشهور، گروهی از مسلمانان ره رهبری روحانی صریح اللهجه ای به نام شیخ تقی بهلول در مسجد گوهر شاد مشهد بست نشستند که در آنجا مورد حمله نیروهای امنیتی قرار گرفته و تعدادی از مردم کشته شدند. 


لباس زنان ایرانی 


پیش از واقعه گوهر شاد، پهلوی اول شخصاً برای تغییر لباس زنان الزام و اجباری اعلام نکرده بود. بعضی اعضای دربار که در خارج تحصیل کرده بودند با منسوخ کردن کامل حجاب موافق بوده و بر حضور زنان در فعالیت های اجتماعی تاکید داشتند. یکی از حامیان چنین دیدگاهی، وزیر وقت دربار، عبدالحسین تیمورتاش بود که در جلسه کابینه در سال 1312 واردات کلاه زنانه از خارج را قانون ی کرد. 


سرانجام در سال 1314 پهلوی اول، دستور به کشف حجاب داد. وی نخستین حکمران منطقه بود که چنین کاری را انجام می داد. آتاترک حجاب را ممنوع نکرده بود. 


این عمل نیز با مقاومت و اعمال زور روبرو شد. اکثریت قریب به اتفاق زنان ایرانی به گونه ای تربیت شده بودند که حجاب را واجب تر می دانستند و معتقد بودند آشکار ساختن سر و گردن گناه است. وانگهی، مردان ایرانی کنار نهادن حجاب را آشکارا نشان بی عفتی می دانستند. 

از طرفی فشار پلیس اجتناب ناپذیر بود. آنها زنان را کتک می زدند، چادرها و روسری هایشان را کشیده و پاره می کردند و حتی خانه هایشان را به زور می گشتند. هر چند رفته رفته مقاومت مردم بر زور حکومت فایق آمد، اما سه تا چهار سال آخر سلطنت پهلوی اول، زن ها با لباس های بلند ساده، جوراب های کلفت و کلاه های حصیری لبه پهن، در اجتماع ظاهر می شدند. 

در برخی روستاها و شهرهای کوچک، زنان دیگر خانه هایشان را ترک نکردند، تا آنکه رضا خان در شهریور 1320 مجبور به کناره گیری شد. در دوران پهلوی دوم نیز بی حجابی و تقلید از مدهای غربی میان گروهی از مردم ایران رواج داشت. تا آنکه در سال 1357 و با پیروزی انقلاب اسلامی، بی حجابی برای زنان ممنوع و پوشیدن لباس های ساده تر از آنچه مد غرب بود برای مردان به عنوان ارزش شناخته شد. 



امروزه پس از گذشت حدود ربع قرن از انقلاب اسلامی در ایران و رواج تکنولوژی ارتباطات و راه یافتن امواج ماهواره ای به منازل برخی ایرانیان (آمارهای رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نشان دهنده استفاده هر چند غیر مجاز برخی خانواده ها از دستگاه های گیرنده امواج ماهواره ای است) به نظر می رسد، دوباره آهنگ پیروی از مدهای غربی مخصوصاً میان جوانان پایتخت روندی صعودی یافته است. 


به طوری که مسئولان به فکر طرح لباس ملی افتادند اما اینکه نتیجه این طرح چه خواهد شد و چگونه از بوته آزمایش بیرون می آید مسئله ای است که نیاز به گذشت زمان دارد. 
ادامه مطلب ...

انواع آسیب های اجتماعی

مقدمه

مسئله مربوط به آسیبهای اجتماعی از دیرباز در جامعه بشری مورد توجه اندیشمندان بوده است. همزمان با گسترش انقلاب صنعتی و گسترش دامنه نیازمندیها ، محرومیتهای ناشی از عدم امکان برآورده شدن خواستها و نیازهای زندگی موجب گسترش شدید و دامنه‌دار فساد ، عصیان ، تبهکاری ، سرگردانی ، دزدی و انحراف جنسی و دیگر آسیبها شده است. 

هر چند اکثر مشکلات اجتماعی انواعی تکراری در طول نسلهای مختلف هستند، اما چنانکه مشاهده می‌شود برخی از این انواع در برخی نسلها اهمیت بیشتری پیدا کرده است و حتی برخی انواع این آسیبها در نسلهای بعدی زاده شده‌اند. از سوی دیگر از آنجایی که یکسری علل غالب در هر جامعه وجود دارند که نسبت به سایر علل اهمیت بیشتری در بروز آسیبها دارند، هر چند از انواع متمایز آسیبها سخن می‌رود، اما عمدتا همپوشیهایی بین آنها دیده می‌شود. 

وابستگی دارویی یا اعتیاد

اعتیاد به معنی تمایل به مصرف مستمر یا متناوب یک ماده برای کسب لذت یا رفع احساس ناراحتی اطلاق می‌شود که قطع آن ناراحتیهای روانی یا اختلالات جسمانی ایجاد می‌کند. در گرایش به اعتیاد عوامل مختلفی شناسایی و مطرح شده‌اند. این عوامل هر چه باشند (که البته در مباحث مربوط به علت شناسی حائز اهمیت هستند.) سرچشمه بسیاری مشکلات فردی ، خانوادگی و اجتماعی هستند. اعتیاد به سبب ویژگیهای ذاتی خود ، اغلب با سایر آسیبها همراه می‌شود و موجب هدر رفتن نیروهای ثمربخش جامعه می‌شود. 

انحرافات جنسی

غریزه جنسی هم می‌تواند منشأ بروز عالیترین نمودارهای ذوقی و هنری باشد و هم منشأ تشکیل بنیاد یک خانواده و هم منشأ بسیاری از جرائم. عوامل مختلف محیطی و خانوادگی و اجتماعی سر منشأ بروز انواع انحرافات جنسی هستند. هر چند برخی از این نوع انحرافات مشکلاتی فردی هستند، ولی اکثر آنها به آن جهت که در ارتباط با فرد دیگر معنی پیدا می‌کنند عوارض اجتماعی را در بر خواهند داشت. 

از سوی دیگر مبارزه با این دسته از آسیبها در برخی موارد نیازمند تغییرات اساسی اجتماعی است و لازم است تحولاتی کلی و برنامه ریزی‌های دقیقی جهت رفع آنها صورت گیرد و این تغییرات با ارائه آموزشهای وسیع اجتماعی برای افراد و خانواده‌ها و رفع عوامل بنیادی امکانپذیر خواهد بود. این دسته از انحرافات نیز اغلب با سایر آسیبها در ارتباط نزدیک هستند و گاهی حتی موجب بروز مشکلات جدی می‌شوند. مثل بیماری ایدز که با انحرافات جنسی ارتباط نزدیک دارد. 

سرقت و دزدی

بطور کلی سرقت و دزدی هم از لحاظ عرفی و هم از لحاظ قانونی به عنوان یک آسیب جدی محسوب می‌شوند. هر چند عوامل متعددی در بروز این مشکل شناخته شده‌اند، مثل فقر و بیکاری ، اعتیاد و شیوه‌های تربیتی ، اما باید توجه داشت مبانی شخصیت اهمیت ویژه در ارتکاب دزدی دارند. این افراد معمولا از لحاظ رشد اخلاقی در سطح خیلی پایین و ضعیف هستند و بطور کلی ثبات و استواری و قدرت تحلیل و تفکر درباره پیامدهای رفتار خود را به قدر کافی ندارند. در مباحث مربوط به علل زردی به علل تربیتی تأکید فراوان می‌شود. الگوهای رفتاری خود والدین ، واکنشهای آنها درباره دزدیهای کوچک دوران کودکی ، مسأله پول توجیهی و کمک به شناخت مسأله مالکیت در دوره کودکی در ارتباط نزدیک با رفتارهای دزدی بزرگسالی و نوجوانی دارند. 

خودکشی

خودکشی هر چند در وهله اول یک مشکل فردی به شمار می‌رود ولی از آنجایی که فرد در اجتماع زندگی می‌کند و تأثیرات متقابلی همواره بین آنها برقرار است، به عنوان یک معضل اجتماعی مورد بررسی قرار می‌گیرد. آمار خودکشی معمولا با سایر جرایم و آسیبها ارتباط پیدا می‌کند، بطوری که در میان گروههای مبتلا به اعتیاد خودکشی بیشتر دیده می‌شود. همچنین در آسیبهای مربوط به انحرافات جسمانی بویژه در میان قربانیان این انحراف خودکشی پدیده شایعی است. در میان بیماران روانی بویژه افسردگیهای شدید نیز اغلب خودکشی مسأله قابل توجهی است. 

به هر حال خودکشی پیوندهایی با متغیرهای اجتماعی دارد بطوری که علاوه بر تأثیری که از شرایط اجتماعی را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. ارائه راهکارهای مناسب در بررسی مشکلات گروههای در معرض خطر مثل معتادین و خانواده‌های آن ، بیماران روانی و خانواده‌های آنها ، خانواده‌های نابسامان و آموزشهای فردی در مواجهه با تغییرات اساسی روشهایی سودمند خواهد بود. در این راستا توجه به گروههای سنی که در معرض خطر بیشتری هستند و خودکشی در میان آنها رواج بیشتری نسبت به سایر گروههای سنی دارد، مثل نوجوانان و جوانان اهمیت زیادی دارد. 

مهاجرت

مهاجرت علاوه بر مشکلات اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی که دارد مستلزم تغییراتی خاص است که مطابقت و سازگاری با آنها اغلب مشکلاتی را برای فرد و جامعه ایجاد می‌کند. به عبارتی علاوه بر اینکه مهاجرت در برنامه ریزیهای کلان اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی مشکلاتی را ایجاد می‌کند، مثل مهاجرت روستاییان به شهرها که خالی شدن روستاها از سکنه ، کاهش کشاورزی ، افزایش مشاغل کاذب و ... را به دنبال دارد موجب می‌شود، تا فرد برای سازگاری با تغییرات حاصل فشار زیادی را متحمل شود. 

شوک فرهنگی یکی از عوارض حاصل از مهاجرت است که با اضطراب و افسردگی ، احساس جدا شدن و مسخ واقعیت و مسخ شخصیت مشخص است. تحقیقات نشان می‌دهد شیوع مشکلات روحی و روانی بین مهاجرین بخصوص در بین مهاجرینی که شرایط مقصد بسیار متفاوت از شرایط مبدأ یا محل سکونت قبلی آنها بوده است شیوع بیشتری دارد. رایجترین اختلال علائم پارانوئید یا سوء ظن است که به احتمال قوی به دلیل تفاوتهای آنان از نظر زبان ، عادات و آداب و رسوم ، چهره ، نوع لباس و غیره است. 

بی ‌خانمانی

منابع فزاینده‌ای وجود مسائل ویژه‌ای را در افراد بی خانمان تأیید می‌کنند. چنین کسانی ممکن است در خیابانها سرگردان باشند یا به علل برخی بزهکاریهای دیگر که معمولا توأم با بی خانمانی آنهاست مثل دزدی ، اعتیاد و ... در زندانها یا کانونهای اصلاح و تربیت بسر برند. در بین افراد بی خانمان دسته‌های مختلفی از افراد دیده می‌شود، یک دسته شامل بیماران روانی شدید هستند که اغلب یا مدتهاست از خانواده خود دورند یا بطور موقتی از خانه خارج شده‌اند. معتادین گروه دیگری از این افراد را شامل می‌شوند که معمولا مراحل عمیق اعتیاد خود را می‌گذرانند. 

کودکان خیابانی و دختران و زنانی که با بی خانمانی به انحرافات جنسی نیز مبتلا هستند دو دسته دیگر را در بین افراد بی خانمان تشکیل می‌دهند. بسته به مکان جغرافیایی محله فقیر نشین شهر ، پارک شهر ، حومه شهر و نواحی روستایی خصوصیات این جمعیت فرق می‌کند. برخی در محدوده جغرافیایی نسبتا ثابتی می‌مانند در حالیکه عده‌ای از یک قسمت کشور به بخشهای دیگر یا از منطقه شهر به مناطق دیگر مسافرت می‌کنند. 

فقر

فقر در واقع مادر تمام آسیبهای اجتماعی است. فقر با بسیاری مسائل زیر پا از جمله ضعف تندرستی و افزایش مرگ و میر ، بیماری روانی ، شکست تحصیلی ، جرم و مصرف دارو رابطه دارد. هر چند خود فقر بطور ذاتی یک مشکل و آسیب است، اما این لزوما به این معناست که تمام افرادی که زیر خط فقر زندگی می‌کنند. افرادی نابسامان و مشکل ساز برای اجتماع هستند. مشکلات اقتصادی ، عدم تأمین نیازهای جسمی و روانی اغلب زمینه‌ای برای بروز و ظهور مشکلات اجتماعی دیگری است. 

بیکاری

بیکاری معضل اجتماعی دیگری است که هم آسیبهای جدی فردی و هم آسیبهای قابل ملاحظه اجتماعی را در دامن دارد. بیکاری بویژه در نسل پر انرژی و جوان که انرژی و قدرت و نیروهای آنها راکد و بی‌مصرف باقی می‌ماند نمود بیشتری پیدا می‌کند و زمینه را برای انوع انحرافات اجتماعی فراهم می‌سازد. وجود فرصتهای همیشه خالی ، عدم تحمل بیکاری ، فقدان قدرت تأمین نیازها به دلیل نداشتن درآمد، زمینه‌هایی آماده برای کاشت بذر جرم و انحرافات می‌باشند. 

مباحث مرتبط با عنوان

نانو درمان

امروزه ابتلای به سرطان یکی از موارد شایع مرگ و میر به شمار می آید. یکی از مهمترین موانع در سر راه درمان سرطان، تشخیص دیرهنگام آن است که متاسفانه سبب می شود تا فرصت کافی برای مقابله با سلولهای سرطانی در اختیار کادر پزشکی قرار نگیرد و فرد مبتلا در مدت اندکی پس از تشخیص فوت کند.
امروزه فناوری نانو به کمک تشخیص و درمان این بیماری آمده است به گونه ای که سبب شده تا سلولهای سرطانی در حد نانومتر تشخیص داده شوند و با کمک فناوری نانو از بین برده شوند.
تشخیص سرطان در مراحل اولیه، در بهبود روش‌های درمانی آن بسیار حائز اهمیت است، در حال حاضر تشخیص و شناسایی سرطان معمولا بر اساس تغییرات سلول‌ها و بافت‌ها صورت می‌گیرد که این کار با آزمایش‌های بالینی پزشکی و یا روش‌های مرسوم عکسبرداری قابل انجام است.
در این میان برای تشخیص سرطان در همان مراحل اولیه، باید دانشمندان قادر به شناسایی تغییرات مولکولی (حتی اگر در درصد کمی‌از سلول‌ها بروز کند) باشند. این به معنای حساسیت بسیار بالای روش مورد استفاده است. در این میان قابلیت نانو ساختارها برای ورود به سلول‌ها و آنالیز آنها، نوید بخش انجام این کار است‌.
درواقع کاربرد فناوری نانو در پزشکی در ارتباط با شناسا ئی به موقع ومبارزه ریشه ای با بیماری سرطان ، محور فعالیتهای پژوهشی در سطح جهان را تشکیل می دهد. نانوفناوری می تواند به پیدایش تغییرات بنیادی در نحوه برخورد باپدیده سرطان ورویکردهای مراقبت از آن کمک کند .
برخی از علل این فرضیه عبارتند از:
فناوری نانو و درمان سرطان
**غالب روند های زیستی، نظیر روندهایی که به سرطانی شدن سلولها منجر می شوند، در مقیاس نانو شکل میگیرند. برای پژوهشگران بیماری سرطان، توانائی دستیابی ادوات در مقیاس نانو به درون سلولهای زنده، امکان کسب دانشهای بی مانندی را هم برای حوزه کلینیکی و هم برای حوزه دانشهای بنیادی فراهم می آورد.
ادوات مقیاس نانو می توانند فناوری تعیین کننده ای باشند که امکان درمانهای شخصی سرطان را فراهم کنند،یعنی بیمار سرطانی آن داروهائی ر ا دریافت کند که دقیقا درارتباط با ویژگیهای ژنتیکی و ملکولی نوع مشخص سرطان وی ساخته شده اند.
فناوری نانو همچنین می تواند امکاناتی را برای جلوگیری ازپیشرفت بیشتر سرطان موجود ارائه دهد . بعنوان مثال، ازدستگاههای در مقیاس نانو، می توان جهت جلوگیری ازپیشرفت سرطانهای سینه استفاده نمود.
کاربرد فناوری نانو در پزشکی در ارتباط با شناسا ئی به موقع ومبارزه ریشه ای با بیماری سرطان ، محور فعالیتهای پژوهشی در سطح جهان را تشکیل می دهد. نانوفناوری می تواند به پیدایش تغییرات بنیادی در نحوه برخورد باپدیده سرطان ورویکردهای مراقبت از آن کمک کند
** توانائی تعامل همزمان، در مقیاسهای ملکولی، با تعدادی از پروتئینها و اسیدهای نو کلئیک ، شناخت بهتری را ازطرحهای پیچیده نظم دهی و علامت دهی ناظر بر رفتارسلولها در حالتهای عادی و غیرعادی فراهم می کند.
** فناوری نانو طرحی را ارائه می دهد که بتوان پژوهش برروی ساختار و عملکرد پروتئینها و شیوه فعالیت و تعامل آنها در داخل سلولها را با سایر بررسیهای دیگر علمی تلفیق نمود و از این مجرا به علل بروز سرطان در سطح ملکولی پی برد.
** نانوادوات شناسائی و امکان تصویربرداری از تومورهای سرطانی بسیار کوچک (در برگیرنده صدهزار سلول سرطانی شده ) را فراهم می آ ورند . اداوات فعلی از این قدرت تشخیص ی برخوردار نبوده و تومورهای سرطانی که با این ادوات قابل شناسائی هستند ، عموما باید حامل چندین میلیارد سلول سرطانی بوده و در مراحل بحرانی قرار داشته باشند.
با توجه به موارد فوق پیش بینی شده است که طی  سال های آتی ،فناوری نانوپیشرفتهای چشمگیری در زمینه آشکارسازی زود رس، تصویربرداری ملکولی، ارزیابی از موثربودن درمان ، درمان هدفمند و چندمنظوره و جلوگیری وکنترل سرطان خواهد داشت.
فناوری نانو و درمان سرطان
استفاده از نانوذرات دردرمان سلول های سرطانی
نانوذرات و نانوابزارها نقشی بی‌نظیر و حیاتی را در تبدیل دانش به پیشرفت‌های مفید بالینی در زمینه تشخیص و درمان سلول‌های سرطانی ایفا می‌‌کنند، کاری که با انجام آن روند تشخیص و درمان و نهایتاَ پیشگیری از سرطان کاملاَ متحول خواهد شد.
استفاده از این نانو‌ذرات به عنوان دارو و برای درمان سلول‌های بدخیم سرطانی هیچ‌گونه تأثیر سوئی بر سلول‌ها و بافت‌های سالم بدن بر جای نمی‌گذارند.
پس از رسیدن این نانوذرات به تومورها، داروهای درون آنها به وسیله نوارهای باریک نور لیزر فعال می‌شوند. این نانوذرات همچنین قادر به مشخص نمودن میزان تأثیر درمان بر سلول‌های بدخیم می‌باشند. این ایده بزرگ که تنها با تزریق یک عامل بتوان تشخیص، درمان و گزارش در مورد میزان اثر بخشی درمان را انجام داد، امری است که فقط با کمک فناوری‌نانو میسر می‌شود.
یکی از امید‌بخش‌ترین کاربردهای نانو ذرات، می تواندبه کارگیری آنها به منظور انجام هم‌زمان دو عمل تشخیص تومور و رساندن دارو به تومور‌باشد.
فناوری نانو و درمان سرطان
ساخت نانوذرات مغناطیسی و نانوپوسته های پوشش یافته (حساس شده ) که بتوانند به تصویربرداری و نابودی سلولهای سرطانی کمک نمایند و سلولهای سرطانی رابطور انتخابی از بین ببرند و از اثرات جانبی که ناشی ازتخریب سلولهای سالم است، اجتناب کنند،ازاهداف فناوری نانو است.
نانوذراتی که در درمان سرطان به کار می‌روند، به گروه های زیر تقسیم می‌شوند:
**نانو حفره‌ها حفرات کوچکی هستند که امکان عبور تنها یک رشته DNA را فراهم می‌کنند و در بررسی تغییرات DNA در سرطان کاربرد دارند.
**نقاط کوانتومی‌ هم در افزایش حساسیت روش‌های آزمایشگاهی تشخیص سرطان کاربرد دارند. همچنین درخت‌سان‌ها سبب تسهیل در دارورسانی می‌شوند.
این مولکول‌ها قابلیت بالایی در شناسایی و درمان به طور همزمان دارند و در ضمن دارای سطح وسیعی هستند که به‌وسیله آنها امکان اتصال عوامل درمانی و یا سایر مولکول‌های فعال زیستی فراهم می‌شود.
**نانو پوسته‌ها ساختاری با یک هسته مرکزی است که غشای نازکی از یک فلز مانند طلا روی آن روکش شده است و با استفاده از یک لیزر بیرونی و رساندن انرژی به نانو پوسته‌ها در یک تومور امکان تخریب گرمایی یا عکسبرداری از آن مقدور است و یا برای ترمیم زخم کاربرد دارد. این روش توسط محققان دانشگاه Rice در مدل‌های حیوانی انجام شده است.
** گروه نانو ذرات مغناطیسی است که اکسید آهن جزو اصلی نانو ذرات مغناطیسی آنهاست. مهم‌ترین مزیت استفاده از این ذرات اندازه کوچک‌تر از 100 نانومتر آنهاست.
فناوری نانو و درمان سرطان
در واقع ذرات اکسید آهن 304 Fe(مگنتیت) به دلیل سازگاری با سیستم‌های بیولوژیک از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
با کمک میدان مغناطیسی می‌توان این ذرات را به منطقه خاصی هدایت کرد که این امر باعث تسهیل در امر تصویربرداری برای تشخیص و همچنین درمان سرطان می‌شود. به دلیل این ویژگی‌ها نانو ذرات مغناطیسی کاربردهای پزشکی فراوانی را دارند.
به عنوان مثال نشاندار کردن سلول‌ها که به منظور مشاهده و ردیابی، جداسازی و یا عکسبرداری از سلول‌ها صورت می‌گیرد. از جمله برای مشاهده و ردیابی سلول‌های بنیادین از طریق MRI ، سلول‌ها را می‌توان با ذرات مغناطیسی نشاندار کرد.
از دیگر کاربردهای نانو ذرات مغناطیسی، استفاده از آن برای انتقال DNA به داخل سلول، تصویربرداری MRI، درمان توده‌های سرطانی به کمک حرارت درمانی، hyper thermia، جداسازی مغناطیسی مواد و استفاده در مهندسی بافت است.
با تجمع ذرات مغناطیسی در بافت سرطانی، تشخیص تومور با استفاده از MRI تا حد زیادی تسهیل شده و علاوه بر این می‌توان از این ذرات به عنوان حامل داروهای ضد سرطان استفاده کرد.
در واقع برای هدف قرار دادن تومورهای سرطانی نیاز به اتصال مولکول‌های شناساگر به نانو ذرات مغناطیسی است تا به صورت اختصاصی سلول‌های سرطانی را شناسایی و در محل تجمع کنند.
در آینده ای نزدیک، فناوری نانومی تواند امکان آشکارسازی زودرس سرطان و تحویل عوامل ضدسرطانی به تومورهای کشف شده را بطور همزمان فراهم آورد . درحقیقت،این فناوری نقشی تعیین کننده در درمان سرطان بازی می کند ومی تواند امکاناتی را برای جلوگیری ازپیشرفت بیشتر سرطان ارائه می دهد.

نامه هایی به خدا

یک روز کارمند پستی که به نامه‌هایی که آدرس نامعلوم دارند، رسیدگی می‌کرد، متوجه نامه‌ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود؛ نامه‌ای به خدا.

با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند. در نامه اینطور نوشته شده بود:

خدای عزیزم بیوه زنی 83 ساله هستم که زندگی‌ام با حقوق ناچیز بازنشستگی می‌گذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود، دزدید. این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج می‌کردم. یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده‌ام، اما بدون آن پول چیزی نمی‌توانم بخرم. هیچ‌کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم. تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی، به من کمک کن.

کارمند اداره پست خیلی تحت‌تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد. نتیجه این شد که همه 

آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند. در پایان 96 دلار جمع شد که آن‌را برای پیرزن فرستادند. همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند، خوشحال بودند. عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت تا اینکه نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسید که روی آن نوشته شده بود؛ نامه ای به خدا. همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود:

خدای عزیزم. چگونه می‌توانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم. با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کرده و روز خوبی را با آن‌ها بگذرانم. من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی، البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آنرا برداشته‌اند.


عاقبت سخت مخفی کردن پول در اجاق گاز!

گاهی مردم بدلیل بی اعتمادی به بانک ها ترجیح می دهند که پولهایشان را در بالش، تشک و جاهای عجیب و غریب نگه ‏دارند تا اینکه آنها را به بانک بسپارند. حالا یک خانم چینی مبلغ ?? هزار پوند معادل ??? میلیون تومان پول نقد را که ‏مربوط به حقوق کارکنان شوهرش بود در قسمتی از اجاق گاز خانه پنهان کرد.صبح روز بعد خانم هائوبین که برای درست ‏کردن یک قوری چای به آشپزخانه رفت. شعله گاز را روشن کرد. همین روشن کردن شعله باعث پرتاب جرقه ای به سمت ‏پول ها شد و بعد خانوم هائوبین تمام این مبلغ را به آتش کشید. با اینکه بعد از متوجه شدن این موضوع بلافاصله روی آنها آب ‏ریخت اما برای این کار کمی دیر شده بود و این مسئله نتوانست شوهرش را از بدبختی نجات دهد.‏
 
عاقبت سخت مخفی کردن پول در اجاق گاز!
 
خانوم هائوبین ?? ساله که از یک پوشش نمدی برای پوشانده پول ها استفاده کرده بود، اجاق گاز را محل امنی برای نگهداری ‏پول های همسرش دید و اما این اصلا فکر خوبی نبود.این زن خرابکار بلافاصله بعد از این اتفاق به بانک مراجعه کرد اما ‏آنها به وی گفتند که کمتر از نصف این پولها باقی مانده و هیچ کدام از پولهای سوخته شده قابل تبادل نیست.‏
 
عاقبت سخت مخفی کردن پول در اجاق گاز!
 
آقای بین ?? ساله که به خاطر چای خوردن همسرش کلی بدهکار شد، صاحب یک شرکت ساخت و ساز کوچک در چین است ‏و مجبور شد از کارکنان شرکتش بابت خرابکاری همسرش عذرخواهی کند و از آنها خواست که خطای همسرش را ببخشند. ‏آقای بین به کارکنانش قول داد که هرطور شده این مبلغ را به آنها پرداخت می کند و برای این کار نیاز به قرض گرفتن پول ‏از دوستانش دارد.‏آقای بین درباره همسرش هم گفت: « این اتفاق ضربه سختی برای من بود و همسرم همه چیز را ویران کرد اما من او را می ‏بخشم و ما از این موضوع نجات پیدا می کنیم.»‏